هفتاد خاطره از آیت الله نویسی امام جمعه فقید دلیجان

وبلاگ شخصی حمید رضا فتحی سقزچی
این جانب حمیدرضا فتحی سقزچی، دانش آموخته ی رشته حقوق عمومی دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران ، عضو هیات علمی دانشگاه ازاد اسلامی واحد نراق ، وکیل پایه یک دادگستری، دانشجوی دکتری تخصصی حقوق عمومی، متولد 1343 تهران ، اهل دلیجان و ساکن اصفهان می باشم. امیدوارم با بیان خاطراتی از آیت الله حسین رجبی نویسی امام جمعه فقید شهرستان دلیجان، - که فرزند نداشت - نسبت به بزرگداشت نام و یاد آن مرحوم، قدمی بردارم . ان شاءالله مورد رضایت امام زمان علیه السلام واقع گردد.
سه شنبه, ۸ دی ۱۳۹۴، ۱۲:۳۲ ق.ظ

یک خاطره، یک قصیده


پس از رحلت آیت الله بهجت(ره) دراین فکر بودم که از کدام یک از مراجع فعلی تقلید کنم. شنیدم که ایشان در زمان حیات خود بر فقاهت حضرت آیت الله شیخ علی صافی گلپایگانی(ره) بسیار تاکید ورزیده است. برای اولین بار بود که نام او را می شنیدم. بنابر این از اصفهان عازم گلپایگان شدم تا ایشان را زیارت کنم. شب را در استاد سرای دانشگاه آزاد اسلامی واحد گلپایگان بیتوته کردم. نشانی منزل اش را پرسیدم. یک راست به درب خانه اش رفتم. آن کوه عظیم فقاهت، علم و معنویت در خانه ای قدیمی و محقر زندگی می کرد. وارد شدم و بر دستان اش بوسه زدم. به فرزندش دستور داد چای و نبات بیاورد. پرسید اهل کجایم و شغل ام چیست؟ سپس شروع به صحبت کرد و خاطراتی از یکصد سال پیش را برایم بازگو کرد. به ویژه خاطراتی از آیت الله نجفی مسجدشاهی که در دوران خود شیخ الاسلام بوده است. از ایشان پرسیدم نحوه آشنایی آیت الله بهجت(ره) با جناب عالی چگونه بوده است. فرمود: من و آیت الله بهجت پای درس مرحوم آیت الله بروجردی حاضر می شدیم. در یکی از روزها رساله ای را که در باره صلاه نوشته بودم به ایشان تحویل دادم تا مطالعه و تصحیح نمایند. آیت الله بروجردی در جلسه بعدی از رساله ام بسیار تقدیر و تمجید کرد و آن را ستود. آیت الله بهجت هم در آن جلسه حضور داشت. و من ده سال از برادرم آیت الله حاج شیخ لطف الله صافی بزرگ ترم.
آری، در آن روز آیت الله العظمی حاج شیخ علی صافی گلپایگانی(ره) قریب یک ساعت پیرامون مباحث مختلف با بنده حقیر، حمید رضا فتحی سقزچی سخن گفت. در این اندیشه بودم که پیرمرد و مرجع تقلیدی با این کهولت سن، چه دلیلی دارد  با غریبه ای که از راه رسیده؛ و او را نمی شناسد؛ این قدر گرم بگیرد؛ و سخن ها بگوید.  به ذهنم رسید که او و امثال او پرورش یافته مکتب اهل بیت عصمت و طهارت اند. تجسم یافته ی خلق و خوی حسن و اسلام ناب اند. آن مرحوم، کتاب ها و پوسترهایی را به من اهدا کرد. یک جلد دیوان اشعارش را هم به بنده هدیه داد. دیوان شعری که قطور و 1279 صفحه است. اگر امامان جماعات، در رابطه با جوانان از خلق و خوی حسن بهره برند؛ یقینا صف های نماز جماعت مملو از جوان ها خواهد شد. چند بیت از قصیده ای را که ایشان به مناسبت 28 صفر سروده است؛ در این جا مورد اشاره قرار می دهم:
فروغ و روشنی از این جهان رفت- ز دنیا خاتم پیغمبران رفت
جهان چون جسم بی روح است بی او- ز جسم عالم ایجاد، جان رفت
رسید اندر مقام قاب قوسین- به قرب خالق کون و مکان رفت
چنان بنمود صبر و استقامت- که صبر و استقامت را توان رفت
ولیکن رنج و آزار و اذیت – بر او بیش از همه پیغمبران رفت
ز بس آزرده گردید آن تن پاک – ز بس سنگش زدند از تن توان رفت
امام مجتبی کردند مسموم – دلی پر درد وغم سوی جنان رفت
(علیّ صافی گلپایگانی ) -    به صدق دل، سوی آن آستان رفت
 برای شادی روح اش: اللهم صل علی محمد و آل محمد

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۴/۱۰/۰۸
حمید رضا فتحی سقزچی

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی