هفتاد خاطره از آیت الله نویسی امام جمعه فقید دلیجان

وبلاگ شخصی حمید رضا فتحی سقزچی
این جانب حمیدرضا فتحی سقزچی، دانش آموخته ی رشته حقوق عمومی دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران ، عضو هیات علمی دانشگاه ازاد اسلامی واحد نراق ، وکیل پایه یک دادگستری، دانشجوی دکتری تخصصی حقوق عمومی، متولد 1343 تهران ، اهل دلیجان و ساکن اصفهان می باشم. امیدوارم با بیان خاطراتی از آیت الله حسین رجبی نویسی امام جمعه فقید شهرستان دلیجان، - که فرزند نداشت - نسبت به بزرگداشت نام و یاد آن مرحوم، قدمی بردارم . ان شاءالله مورد رضایت امام زمان علیه السلام واقع گردد.

۵ مطلب با موضوع «نوشته های کوتاه» ثبت شده است

دوشنبه, ۲۰ ارديبهشت ۱۳۹۵، ۰۳:۵۱ ب.ظ

نیکی به والدین

دوستان عزیز سلام. قرآن مجید فرمود: ان لا تعبدوا الا ایاه و بالوالدین احسانا. پس از دستور بر عبادت خدا، فورا بر نیکی به والدین تاکید فرموده است. نیکی به والدین اثر وضعی و طبیعی دارد. نتیجه اش سعادت دنیا و عقباست. فرقی نیست  چه اعتقاداتی داشته باشند. مرحوم آیت الله مرعشی نجفی (ره) فرمود: (نوجوان بودم؛ پدرم خوابید؛ تاکید کرد ساعتی بعد بیدارش کنم. یک ساعت بعد حیفم آمد صدایش بزنم؛ کف پایش را بوسیدم. برخاست. بسیار دعایم کرد. هر چه دارم از دعای پدرم می باشد). آیت الله صانعی حفظه الله فرمود: ( پدرم کهولت سن داشت. هر روز او را کول می گرفتم. به زیارت حضرت معصومه سلام الله علیها می بردم. او را دور ضریح می چرخاندم. پدرم دعایم می کرد. هر چه دارم از دعاهای پدرم می باشد).                 

 امروزه، فرهنگ غرب در کشورمان رشد کرده است. در پرونده ای قضایی، پسری پس از فوت پدرش، به طرفیت مادرخود، حکم تخلیه منزل گرفته بود. در پرونده ای دیگر، پسری 45 ساله و متمول، امضای پدرش را جعل کرده و مایملک پدر را فروخته بود.  متذکر شدم؛ نفرین پدرش، که فلج است؛ روی ویلچر نشسته و به دادگاه آمده؛ تاثیر دارد. گوش نکرد. دو سه سال بعد با سکته ای مرد. شاعر می گوید: روزگاری خواب غفلت داشتم- در کنار من پدر بی تاب بود- وقتی از خواب گران برخاستم- در مزار خود، پدر در خواب بود. نسل امروز، فرهنگ غرب را زیر پا بگذارد. سرای سالمندان، جای مناسبی نیست.

شرقی ها و بودایی ها به والدین خود نیکی می کنند. سعادتمند می شوند. این کلیپ را مشاهده فرمایید. 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۰ ارديبهشت ۹۵ ، ۱۵:۵۱
حمید رضا فتحی سقزچی
دوشنبه, ۲۰ ارديبهشت ۱۳۹۵، ۰۳:۵۱ ب.ظ

یک خاطره یک قصیده

یک خاطره، یک قصیده

پس از رحلت آیت الله بهجت(ره) دراین فکر بودم که از کدام یک از مراجع فعلی تقلید کنم. شنیدم که ایشان در زمان حیات خود بر فقاهت حضرت آیت الله شیخ علی صافی گلپایگانی(ره) بسیار تاکید ورزیده است. برای اولین بار بود که نام او را می شنیدم. بنابر این از اصفهان عازم گلپایگان شدم تا ایشان را زیارت کنم. شب را در استاد سرای دانشگاه آزاد اسلامی واحد گلپایگان بیتوته کردم. نشانی منزل اش را پرسیدم. یک راست به درب خانه اش رفتم. آن کوه عظیم فقاهت، علم و معنویت در خانه ای قدیمی و محقر زندگی می کرد. وارد شدم و بر دستان اش بوسه زدم. به فرزندش دستور داد چای و نبات بیاورد. پرسید اهل کجایم و شغل ام چیست؟ سپس شروع به صحبت کرد و خاطراتی از یکصد سال پیش را برایم بازگو کرد. به ویژه خاطراتی از آیت الله نجفی مسجدشاهی که در دوران خود شیخ الاسلام بوده است. از ایشان پرسیدم نحوه آشنایی آیت الله بهجت(ره) با جناب عالی چگونه بوده است. فرمود: من و آیت الله بهجت پای درس مرحوم آیت الله بروجردی حاضر می شدیم. در یکی از روزها رساله ای را که در باره صلاه نوشته بودم به ایشان تحویل دادم تا مطالعه و تصحیح نمایند. آیت الله بروجردی در جلسه بعدی از رساله ام بسیار تقدیر و تمجید کرد و آن را ستود. آیت الله بهجت هم در آن جلسه حضور داشت. و من ده سال از برادرم آیت الله حاج شیخ لطف الله صافی بزرگ ترم.

آری، در آن روز آیت الله العظمی حاج شیخ علی صافی گلپایگانی(ره) قریب یک ساعت پیرامون مباحث مختلف با بنده حقیر، حمید رضا فتحی سقزچی سخن گفت. در این اندیشه بودم که پیرمرد و مرجع تقلیدی با این کهولت سن، چه دلیلی دارد  با غریبه ای که از راه رسیده؛ و او را نمی شناسد؛ این قدر گرم بگیرد؛ و سخن ها بگوید.  به ذهنم رسید که او و امثال او پرورش یافته مکتب اهل بیت عصمت و طهارت اند. تجسم یافته ی خلق و خوی حسن و اسلام ناب اند. آن مرحوم، کتاب ها و پوسترهایی را به من اهدا کرد. یک جلد دیوان اشعارش را هم به بنده هدیه داد. دیوان شعری که قطور و 1279 صفحه است. اگر امامان جماعات، در رابطه با جوانان از خلق و خوی حسن بهره برند؛ یقینا صف های نماز جماعت مملو از جوان ها خواهد شد. چند بیت از قصیده ای را که ایشان به مناسبت 28 صفر سروده است؛ در این جا مورد اشاره قرار می دهم:

فروغ و روشنی از این جهان رفت- ز دنیا خاتم پیغمبران رفت

جهان چون جسم بی روح است بی او- ز جسم عالم ایجاد، جان رفت

رسید اندر مقام قاب قوسین- به قرب خالق کون و مکان رفت

چنان بنمود صبر و استقامت- که صبر و استقامت را توان رفت

ولیکن رنج و آزار و اذیت – بر او بیش از همه پیغمبران رفت

ز بس آزرده گردید آن تن پاک – ز بس سنگش زدند از تن توان رفت

امام مجتبی کردند مسموم – دلی پر درد وغم سوی جنان رفت

(علیّ صافی گلپایگانی ) -    به صدق دل، سوی آن آستان رفت

 برای شادی روح اش: اللهم صل علی محمد و آل محمد

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۰ ارديبهشت ۹۵ ، ۱۵:۵۱
حمید رضا فتحی سقزچی
دوشنبه, ۲۰ ارديبهشت ۱۳۹۵، ۰۳:۴۹ ب.ظ

سالم بودن جنازه علامه مجلسی

برخی از معجزات خداوند، مانند خلقت سلول ها و دستگاههای بدن ما عام و فراگیر است. در مورد همه انسان ها وجود دارد. برخی دیگر خاص است؛ یعنی تحقق آن در موارد دیگر،غیرممکن، و یا بسیارنادراست. خداوند سبحان اراده فرموده است؛ در زمان های مختلف، انسان ها را با معجزاتی خاص، بیدارباش دهد. در این نوشتار، شما را با یکی ازمعجزاتی که آیت الله ناصری، حفظه الله  بیان داشت؛ آشنا می کنم. بنده، حمید رضا فتحی سقزچی در اصفهان، پای صحبت های آیت الله ناصری دولت آبادی حضور داشتم. ایشان متولد 1309 است. در17 سالگی به حوزه علمیه نجف اشرف مهاجرت کرده؛ و در سال 1348 ش. بازگشته است. احتیاطاتی که استادش به ایشان ارجاع می داده است؛ و نهایتا مرجعیت را نپذیرفته است. هم اکنون در مسجدِ سبزه میدان اصفهان اقامه جماعت می نماید. برای آشنایی بیشتر با زندگی نامه ایشان می توانید؛ به سایت بنیاد هاد مراجعه فرمایید.

 ایشان فرمود:

« در سال 1367 شمسی،هیات امنای مقبره علامه مجلسی تصمیم گرفتند؛ ضریح و مقبره وی را بازسازی کرده، و کتاب خانه ای را در جوار مقبره احداث نمایند. در هنگام تعویض ضریح و کارهای ساختمانی مربوط به آن، کلنگ یکی از کارگران، به سنگی برخورد کرد. چاره ای نبود؛ سنگ را برداشتند؛ معلوم شد سنگ لحد است. قبر علامه مجلسی (ره) به صورت عمیق نبوده است. عالمان شهر راخبر کردند؛ به من هم گفتند؛ رفتم. صورت و محاسن مبارک علامه مجلسی را زیارت کردیم. کفن ایشان از پارچه کرباس بود. پارچه ای که در گذشته های دور، توسط اهالی بومی اصفهان بافته می شد. همه حاضران، شهادت نامه ای نوشتیم؛ امضاء کردیم؛ جنازه مبارک علامه مجلسی و کفن ایشان را به صورت کاملا تر و تازه دیدیم و رویت کردیم ». پایان کلام آیت الله ناصری دولت آبادی.

این جانب حمید رضا فتحی معتقدم؛ همه این ها اراده و خواست خداوند بوده است؛ تا ما در این برهه از زمان بفهمیم؛ درک معجزاتی مانند طول عمر امام زمان علیه السلام و مانند این ها بسار ساده و آسان است.

بدن انسان و به ویژه، جمجمه، که سخت ترین عضواست؛ حداکثر پس از ده سال به مشتی خاک تبدیل می شود. اکنون بیش از سیصد سال از رحلت علامه مجلسی می گذرد.

آیت الله بهجت(ره) درواپسین ماههای حیات اش فرمود:« اغلب عالمان کثیر التالیف، دارای شذوذات بوده اند؛ اما علامه مجلسی، هرگز شذوذات نداشته است».

نسل علامه مجلسی از آیات عظام و مبلغان مذهب بوده و هستند. دختران اش، مجتهده و دامادهایش نیز، ازعالمان طراز اول بوده اند. اکنون آیت الله مجلسی دامت برکاته، صاحب رساله، استاد درس خارج فقه و امام جماعت مسجدی در خیابان عباس آباد اصفهان است.

آیت الله العظمی بروجردی، رحمه الله علیه (بر اساس اسناد و مدارکی که مرحوم حجت الاسلام والمسلمین علی دوانی ارائه و تالیف نموده است)، از نوادگان دختری علامه مجلسی است.

برای شادی روح علامه مجلسی، پدرش علامه شیخ محمد تقی و همه اجداد و اعقاب وی، صلوات می فرستیم بر محمد و آل محمد.

   

 

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۰ ارديبهشت ۹۵ ، ۱۵:۴۹
حمید رضا فتحی سقزچی
دوشنبه, ۲۰ ارديبهشت ۱۳۹۵، ۰۳:۴۸ ب.ظ

بهترین وکیل

همکار عزیزمان جناب ناظمی از استان خراسان رضوی، خبر درگذشت شادروان احمدی رییس اولین دوره کانون وکلای خراسان را به اطلاع مان رساندند. بهتر است این قبیل افراد را در زمان حیات شان بشناسیم؛ و حداقل از دور به آنان سلامی کنیم؛ و از نیم قرن زحمات آنان به جامعه، تقدیر و تشکر نماییم. ما می توانیم پیش قدم شویم؛ در بین خودمان نظر خواهی کنیم؛ و پیش کسوتانی را  که به جامعه خدمت کرده اند؛ به یکدیگر معرفی کنیم. ما نباید منتظر باشیم؛ تا مقامات دولتی و عمومی برایمان کاری بکنند. چرا خودمان نتوانیم؛ وکلای نمونه را شناسایی وبه یکدیگر معرفی کنیم.

پیشنهاد بنده، حمید رضا فتحی، این  است که به اتفاق همه همکارانم، تشریک مساعی کنیم؛ پارامترهایی را در نظر بگیریم؛ و بر اساس آنها، کسانی از معمرین و پیش کسوتان را که به نظرمان به عنوان نمونه هستند؛ در فضای مجازی به یکدیگر معرفی کنیم. اگر توانستیم لسانا از آنان تشکر کنیم.

به عنوان اولین پیشنهاد میخواهم، یکی از وکلای دادگستری را از میان وکلایی که می شناسم؛ به عنوان «وکیل نمونه» به شما معرفی کنم. شما هم افرادی را که می شناسید؛ معرفی بفرمایید.

دلایلی که باعث گردیده، ایشان را به عنوان «وکیل نمونه» معرفی کنم؛ عبارت اند از :

 نیم قرن وکالت، ایمان، تقوی، مردم داری، تخصص، تعهد، معمر بودن، پیش کسوت بودن، وقف اموال، باز بودن درب خانه اش به روی مردم و گرفتاران، تاسیس قرض الحسنه، و .......

از شما دوستان نیز دعوت استدعا می کنم؛ پیش کسوتان نمونه را معرفی فرمایید. ممنونم. 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۰ ارديبهشت ۹۵ ، ۱۵:۴۸
حمید رضا فتحی سقزچی
دوشنبه, ۲۰ ارديبهشت ۱۳۹۵، ۰۳:۴۸ ب.ظ

اردوی مشهد

خاطره.

در نخستین هفته خرداد ماه 1367 ش. برای دانشجویان رزمنده بسیجی اردویی گذاشته شد. در تاریخ ششم خرداد با دو دستگاه اتوبوس که از دانشگاه تهران آمده بودند؛ عازم مشهد مقدس شدیم. در این اردوی پنج روزه که سرشار از معنویت بود و میهمان حضرت علی بن موسی الرضا علیه السلام بودیم بسیار خوش گذشت.

در هنگام بازگشت، گرگان  را پشت سر گذاشته بودیم که ناگهان اتوبوسی که بنده در آن حضور داشتم با کشاورزی که از عرض جاده عبور می کرد؛ به شدت برخورد کرد؛ و آن بنده خدا در دم کشته شد.

تاثر شدیدی بر ما مستولی گردید. اتوبوس به سمت بیابان منحرف شد؛ اما خدا را شکر که چپ نشد. اهالی روستا با بیل و کلنگ به راننده ما حمله کردند. راننده کمکی، او را فراری داد و به پاسگاه ژاندارمری رسانید.

اتوبوس را توقیف کردند؛ و ما شب را در مسجد روستا بیتوته کردیم. برای کسانی که کنکور کارشناسی ارشد در پیش داشتند؛ و نیز برای برخی از خواهران دانشجو خیلی سخت گذشت.

سه سال بعد که وارد دانشگاه تهران شدم؛ چند بار به واحد ترابری که در نزدیکی دانشکده حقوق بود رفتم و سراغ راننده را گرفتم و احوال پرسی کردم.

در هنگام عزیمت به مشهد مقدس وارد نیشابور شدیم؛ و در تاریخ هفتم خرداد 1367 مطابق با بیست و نهم رمضان المبارک 1407 قمری به بازدید آرامگاه خیام رفتیم. در آن جا عکسی دسته جمعی انداختیم.

راستی چرا زمان به سرعت می گذرد؛ و ما متوجه این معنا نیستیم و آسوده خاطریم؟ گرگ اجل یکایک از این گله میبرد- این گله را نگر که چه آسوده میچرد.

اکنون که محاسنم تماما سفید شده است؛ هر چقدر فکر می کنم اسامی این دوستان را به خاطر نمی آورم. چنان چه شما دوستان رشته حقوق و مدیریت، اسامی افرادی که در این عکس حضور دارند می شناسید؛ اعلام فرمایید.

.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۰ ارديبهشت ۹۵ ، ۱۵:۴۸
حمید رضا فتحی سقزچی