خاطره بیست و سوم - رعایت احتیاط و تقوی
خاطره بیست و سوم
رعایت احتیاط و تقوی

کسی که احتیاط را رعایت کند؛ تقوای او بیشتر است. آقای نویسی اهل رعایت احتیاط بود.
این جانب در مهرماه 1358 وارد تحصیلات دبیرستان گردیدم و در خرداد1362 فارغ التحصیل شدم. زمانی که حاج آقا نویسی از سوی امام خمینی (ره) به عنوان امام جمعه ی دلیجان منصوب گردید؛ دانش آموز دوم دبیرستان بودم. در آن زمان فقط یک دبیرستان پسرانه دردلیجان وجود داشت که به نام دبیرستان پسرانه ششم بهمن نام گذاری شده بود. در روز تاسوعای 1357 نام این دبیرستان از :« ششم بهمن» به « بدر » تغییر یافت و با تکبیر عزاداران حسینی ، مورد تایید قرار گرفت. و در سال 1360 پس از شهادت دکتر بهشتی به دبیرستان شهید دکتر بهشتی تغییر نام یافت. محل دبیرستان ، مکانی بود که در حال حاضر ساختمان دبیرستان دخترانه الزهراء در آن ساخته شده است. آقای ابوالفضل قاسمی ، یکی از دانش آموزان دبیرستان، هر روز، در مراسم صبحگاه دبیرستان قرآن تلاوت می کرد. در روزهایی که ایشان حضور نداشت؛ بنده به جای او قاری قرآن بودم . یعنی در واقع بنده معاون ایشان محسوب می شدم. هنگامی که ایشان به سپاه پاسداران انقلاب اسلامی دلیجان پیوست و پس از مدتی به مراتب فرماندهی ارتقاء یافت؛ بنده از ابتدای سال سوم تجربی تا پایان اخذ دیپلم - خرداد1362 - به طور ثابت و دائم ، قاری قرآن، سخنران، مداح و نوحه خوان مراسم صبحگاه دبیرستان بودم. در طول این دو سال، آقای رضا دلاوری، رییس دبیرستان، مسئولیت همه ی مراسم صبحگاهی و انجام سخنرانی ها را بر عهده ی بنده گذاشته بود.
در روزی که حاج آقا نویسی به عنوان امام جمعه منصوب گردید؛ بنده ماموریت یافتم سوار اتومبیل پلیس راه شوم و از طریق بلندگوی آن، این قضیه را به اطلاع مردم برسانم. در آن دوران ، چون اتومبیل پلیس راه به بلندگو مجهز بود؛ برای تبلیغات مختلف از آن استفاده می کردیم. در آن روز که روز پنج شنبه بود؛ جملاتی کوتاه را روی کاغذ نوشتم؛ و سوار اتومبیل پلیس راه شدم که شیک و گران قیمت بود. راننده ی پلیس، به آهستگی در خیابان ها و کوچه ها رانندگی می کرد؛ بعضی جاها می ایستاد و بنده نوشته ام را می خواندم و تکرار می کردم و مردم را دعوت می کردم که برای اقامه ی نخستین نماز جمعه ی دلیجان ، در روز جمعه، در مسجد جامع حضور یابند.
شب هنگام، شبکه اول سیما در اخبار سراسری اعلام کرد که حجت الاسلام والمسلمین حسین رجبی نویسی از سوی امام خمینی رهبر انقلاب و بنیان گذار جمهوری اسلامی ایران به عنوان امام جمعه دلیجان منصوب گردید. فردای آن روز ، جمعیت زیادی در حیاط مسجد جامع جمع شدیم تا نماز جمعه بخوانیم. در حیاط مسجد، فرش هایی را گسترده بودند.
حاج آقا نویسی میکروفون را به دست گرفت و فرمود:
(سلام علیکم ، برادرها و خواهرها، بنده زمانی می توانم نماز جمعه بخوانم که حکم حضرت امام به دستم رسیده باشد؛ و آن را رویت کنم. یعنی وکیل ، هنگامی می تواند به عنوان نماینده ی موکل اقدامی انجام دهد که وکالت نامه را رویت کرده باشد. بنده هم مانند شما دیشب از اخبار سراسری شنیدم که به عنوان نماینده ی امام خمینی (ره) و امام جمعه این شهر منصوب شده ام ؛ اما چون در حال حاضر، هنوز اصل حکم به دستم نرسیده است؛ شرعا مجاز به اقامه ی نماز جمعه نیستم؛ و بنا براین نماز جماعت ظهر و عصر را می خوانیم).
از آن جا که بنده نوجوان بودم؛ مفهوم سخن حاج آقا نویسی را به درستی متوجه نشدم. با خودم گفتم: مگر ممکن است اخبار سراسری اشتباه کرده باشد؟ و یا دروغ گفته باشد؟ چند سال بعد دانستم که سخن و اقدام حاج آقا نویسی، دقیقا بر طبق نصّ صریح قواعد دینی و شرعی بوده است. در حقیقت باید گفت آقای نویسی به دلیل رعایت احتیاط و تقوی بود که در اولین هفته، نماز جمعه را نخواند و به جای آن ، نماز جماعت ظهر را اقامه کرد. در روایات هم هست که الاحتیاط طریق النّجاه .

خود خدا اینگونه میگوید: « وَلَقَدْ وَصَّیْنَا الَّذِینَ أُوتُواْ الْکِتَابَ مِن قَبْلِکُمْ وَإِیَّاکُمْ أَنِ اتَّقُواْ اللّهَ ( نساء 131).»
این تقوی الهی چیست که واعظان پند خود را چون افطار که بزرگان باخرما شروع میکنند، با آن شروع میکنند؟
هزار وچهارصد سال در همه نماز های جمعه، هم در خطبه اول وهم در خطبه دوم امام جمعه ابتداء کلام می گوید: «اوصیکم عبادالله ونفسی بتقوی الله.»
قبل از هرکلام « اوصیکم بتقوی الله » گفته میشود. امیرالمومنین(ع) ساعاتی قبل از وقوع امر شهادت، حسنین علیهماالسلام را نزد خود می خوانند وباز «اوصیکم بتقوی الله.» وصیت به انتها نرسیده بازمی شنوند: «اوصیکم و جمیع ولدی و اهلی و من بلغه کتابی بتقوی الله.»
سرّ این جمله کجا خوابیده که هر بزرگی در آستانه رسیدن میقات الهی که مهمترین لحظه برای گفتن مهم ترین وصایا وکلمات است اول وقبل از هرچیز فقط میگوید « اوصیکم بتقوی الله.»
از کلام ائمه که بگذریم باز دیگران ودیگران هم تکرار کردند « اوصیکم بتقوی الله.»
حضرت یعقوب(ع)وقتی می خواهد از پسران عهد بگیرد میگوید « اوصیکم بتقوی الله و بحبیبی یوسف»اول تقوای الهی را گوشزد میکند سپس دلبندش یوسف راسفارش!
حتی در جایی خواندم عبدالملک مروان این خلیفه ملعون اموی تنها برای پیشبرد اهداف شوم خود میگوید« اوصیکم بتقوی الله و إکرام حَجاج(بن یوسف).» وبا جمع ای اضداد باهم، فتنه ای را سامان میدهد که بماند...
یعنی حتی دشمنان خداواسلام هم فهمیده اند منافع خود را تحت عنوان « اوصیکم بتقوی الله » این جمله سترک ،میتوانند بدست آورند.
مولاناهمدر ابتدای وصییتش میگوید: « اوصیکم بتقوی الله.»
یک عارف یک مرشد ومربی هم اولین نظرش همین « اوصیکم بتقوی الله »است.
نمیدانم توانستم بزرگی این تقوای الهی را شفاف سازی کنم یا نه؟
حال تقوی الهی چیست؟
تقوی از نظر امام خامنه ای:
تقوی از ریشه «وقی» حالت خویشتن داری، هوشیاری و پرهیزمند بودن است مانند هوشیاری و مراقبتی که راننده در جاده دارد یعنی حرکت همراه با مراقبتی که اگر لحظه ای از آن غفلت شود حادثه می آفریند.
اکثر مفسرین برای تقوی مراتب قائل اند (از جمله علامه طباطبائی، آیه الله جوادی آملی و رهبر معظم انقلاب درتفسیر آیات اوایل سوره بقره و…) اولین مرتبه تقوی حفظ فطرت اولیه است که حقیقت جو و حقیقت خواه است و فجور و تقوی به او الهام شده. این انسان حقیقت خواه که خود را رها نکرده تا در جاذبه مادی زمین سقوط کند. وقتی با پیام خدا و رسولانش مواجه می شود، سر تعظیم فرود آورده و تسلیم می شود.