خاطره بیست و هشتم - بیان وقایع 15 خرداد 1342
خاطره بیست و هشتم :
بیان وقایع 15 خرداد1342
مرحوم آیت الله نویسی متولد 1314 بود و در وقایع حمله به مدرسه فیضیه حضور داشت. تا جایی که به خاطر دارم ازایشان شنیدم که در طبقه فوقانی مدرسه فیضیه و درحجره شماره 76 یا 86 سکونت داشت. ایشان تعریف می کرد (وقتی که کماندوها حمله کردند عمامه ام را از سرم برداشتم ؛ آن را از وسط تا کردم و در جیبم گذاشتم و از درب پشتی مدرسه فیضیه که به سمت رودخانه باز می شود؛ فرار کردم) ..
وقتی که حاج آقا نویسی در مسجد صاحب الزمان علیه السلام بر روی صندلی نشسته بود و این قضیه را تعریف می کرد؛ عمامه اش را از سر بر می داشت و دقیقا آن را تا می کرد و نشان می داد که چگونه این کار را انجام داده بود.
در ادامه
فاجعه خونین هجوم به «مدرسه فیضیه»
حمله مزدوران پهلوی به مدرسه فیضیه و کشتار طلاب و فضلای قم (1354 ش)
پس از واقعه خونین پانزدهم خرداد 1342، هر سال روحانیون و اغلب مردم
متدین، به یاد شهدای این قیام و غم دوری رهبر و مراد خویش، حضرت امام خمینی
(ره)، (که در تبعید به سر میبردند) مراسم یادبودی برقرار میکردند.
مأموران شهربانی و نیروهای اطلاعاتی و امنیتی قم هر ساله، برگزاری چنین
یادبودی از طرف طلاب را پیشبینی میکردند، لذا از عصر چهاردهم خرداد و شب
پانزدهم خرداد، آهنگ آماده باش را در شهر قم، خصوصاً در اطراف حرم مطهر
مینواختند. در سال 1354 ش و در سالروز قیام پانزدهم خرداد، قبل از نماز
مغرب و عشاء عدهای از طلاب قصد داشتند که شعارهایی در حمایت از امام و
شهدای 15 خرداد 42 سر دهند و تظاهرات را به بیرون از فیضیه بکشانند، ولی
این مراسم با حمله مزدوران رژیم پهلوی به طلاب، به خروشی علیه نظام
استبدادی تبدیل گردید.
هرچند در این روز، این مراسم پایان یافت ولی در روز هفدهم خرداد آن سال، مأموران پهلوی با محاصره و هجوم به مدرسه، طلابِ بی پناه را به طرزی وحشیانه مورد ضرب و شتم قرار داده و نزدیک به 350 تن را دستگیر کردند. این قیام نزدیک بود که تمام شهر را فراگیرد ولی با خشونت نیروهای دولتی، این قیام سرکوب شد و مراسم خاتمه یافت. پس از دو الی سه هفته بازجویی و شکنجه دستگیرشدگان، سالخوردگان و نوجوانان آزاد شده، جوانان را به سربازی فرستاده و عاملان اصلی مراسم را به حبسهای طولانی محکوم کردند.