هفتاد خاطره از آیت الله نویسی امام جمعه فقید دلیجان

وبلاگ شخصی حمید رضا فتحی سقزچی
این جانب حمیدرضا فتحی سقزچی، دانش آموخته ی رشته حقوق عمومی دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران ، عضو هیات علمی دانشگاه ازاد اسلامی واحد نراق ، وکیل پایه یک دادگستری، دانشجوی دکتری تخصصی حقوق عمومی، متولد 1343 تهران ، اهل دلیجان و ساکن اصفهان می باشم. امیدوارم با بیان خاطراتی از آیت الله حسین رجبی نویسی امام جمعه فقید شهرستان دلیجان، - که فرزند نداشت - نسبت به بزرگداشت نام و یاد آن مرحوم، قدمی بردارم . ان شاءالله مورد رضایت امام زمان علیه السلام واقع گردد.

۵ مطلب با موضوع «خاطرات» ثبت شده است

خاطره پنجاه و جهارم

خوش رفتاری با کودکان و جذب آنها به مسجد ی شدن 


       برخی از افرادی که به مسجد صاحب الزمان می رفتند و یا نماز گذرانی که برای حضور در نماز جمعه به مسجد جامهع  می رفتند و فرزندان خردسال خود را نیز به همراه  می بردند .

شادروان حاج آقا نویسی هر گاه کودک خردسالی را می دیدند  بر سر و صورت آن کودک دست می کشیدند و نوازش می کردند .

      این رفتار روحانیون تاثیر بسیاری زیادی بر جذب کودکان به دین و آموزه های اسلامی دارد .

کودکان و نوجوانان  سرمایه های بسیار عظیمی در مراسم دینی و مذهبی هستند . اینان در آینده ای نه چندان دور  ؛ مدیریت  خانوناده ها و جامعه را ب عهده می گیرند .

حضور کودکان و نوجوانان در مساجد و مراسم  مذهبی برکات زیادی برای جامعه دارد .

این جانب در موارد بسیار زیادی مشاهده نمودم ام که برخی روحانیون  هنگامی  که کودکی در مسجد مشاهده می کردند  دست در جیب خود می کردند و یک شکلات در می آوردند و به آن کودک می دادند .

به عنوان مثال اشاره می کنم که آقای حاج محمدرضاباقری که ازفرهنگیان بازنشسته وازمداحان قدیم یشهردلیجان  می باشد. پسری به نام میثم دارد . هنگامی که میثم باقری تقریبا 5 ساله بود  و به همراه پدرش در جلسه های قرائت قرآن شرکت می کرد . مرحوم حاج آقا نویسی با او مزاح می کرد . 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۰ آبان ۹۴ ، ۱۸:۲۹
حمید رضا فتحی سقزچی

خاطره پنجاه و سوم

ترجیح منافع ملی بر منافع جناحی اشخاص 


     شادروان حاج آقانویسی در خطبه های نماز جمعه ؛ منافع ملی را بر منافع افرادی خاص ترجیح می داد .

مثالی که ذکر می کنم  این قضیه را به وضوح روشن می کند . در چهاردهم اسفند ماه 1359 شمسی حوادث خطرناکی در تهران اتفاق افتاد و رئیس جمهور وقت با اقدامات ناسنجیده و ناپخته اش ؛ به بروز اختلافات خطرناک دامن می زد .

    جامعه ما بصورت دو قطبی  در آمده بود   به گونه ای که حتی در داخل خانواده ها هم مشاهده می گردید  که برخی از اعضای خانواده ها  در تشخیص حق و باطل  با مشگل جدی روبرو  بودند .

برخی از افراد که در نماز جمعه  حضور می یافتند  ؛ سئوالاتی را می نوشتند و سئوالاتی را راجع  به مسایل  سیاسی و به ویژه  اختلافات موجود می پرسیدند .

شادروان حاج آقا نویسی به ظرافت خاصی از کنار این مباحث عبور می کرد  و از طرح سئوالات مذکور  اجتناب می کرد . ایشان منافع ملی و نظام مقدس جمهوری اسلامی را بالاتر از منافع یک جریان خاص می دانست .

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۰ آبان ۹۴ ، ۱۸:۲۸
حمید رضا فتحی سقزچی
يكشنبه, ۱۰ آبان ۱۳۹۴، ۰۶:۲۷ ب.ظ

خاطره پنجاه و دوم - تاکید بر حریص بودن انسان

 

خاطره پنجاه و دوم

تاکید بر حریص بودن انسان

در روایات  می خوانیم  که الانسان  حریص  ما منع یعنی انسان برهر چه منع می شود حریص می گردد .

مرحوم حاج آقا نویسی  تاکید داشت  که انسان همیشه حریص است و در امور دنیایی و مادی هرگز مانع نمی شود .

حاج آقا نویسی مثالی را ذکر می کرد و می گفت :

( اگر همه  شهر دلیجان را به یک فرد بدهند ؛ چون انسان همیشه حریص می باشد . در این فکر خواهد  بود که شهر نیم ور را هم ضمیمه اموالش کند . ) 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۰ آبان ۹۴ ، ۱۸:۲۷
حمید رضا فتحی سقزچی
دوشنبه, ۲۳ شهریور ۱۳۹۴، ۰۵:۳۹ ب.ظ

خاطره دوم اولین آشنایی با حاج آقا نویسی


 


 

 خاطره دوم اولین آشنایی با حاج آقا نویسی

اولین آشنایی با حاج آقا نویسی در راهپیمایی های سال 57

 


 

اولین آشنایی نزدیک بنده با آقای نویسی به دوران انقلاب بر می گردد.


 عکس هوایی دلیجان

این جانب در سال 1354 شمسی که دانش آموز چهارم ابتدایی بودم با تشویق آموزگارم آقای سید حسین جلالی فرزند سید ابوالقاسم برای شرکت در نماز جماعت به مسجد اعظم می رفتم.

 

 

 

مسجد اعظم دلیجان-عکس از فتو وبلاگ دلیجان دلیجان - استان مرکزی

در آن سال یازده ساله بودم. از محله ی باغ پنبه ، یعنی خیابان قیام، کوچه شهید اسماعیل نظری ، که محل سکونت خانواده ام بود پیاده به سمت مسجد اعظم می رفتم. و پیاده برمی گشتم.

 


در آن سال دزدی در  نیمه شب آمد و خادم مسجد اعظم را خفه کرد و و تمامی فرش های مسجد را به سرقت برد.  من که در سن یازده سالگی بودم ترسیدم و دیگر به مسجد اعظم نرفتم. در تابستان 1354 حجت الاسلام حاج شیخ علی رضا نظری حوزه علمیه کوچکی راه اندازی کرد. محل تشکیل این حوزه علمی در دبستان شاهرضای قدیم بود. ایشان برای شرکت کنندگان در آن کلاس ها قرائت قرآن، صرف و نحو عربی،اصول دین، عقاید، اشعار دینی و قصص قرآن تدریس می کرد .ایشان برای بنده، کارت حوزه علمیه، صادر و امضاء کرد. اکنون این کارت را یادگاری نگه داری می کنم. اقای نظری من و بقیه را تشویق می کرد به مسجد صاحب الزمان برویم که امامش حاج آقا نویسی بود

مسجد صاحب الزمان (ع) یک آب انبار قدیمی داشت که درب ورودی  

آن کنار درب اصلی  مسجد بود. شاید حدود 30 - 40 پله، به سمت پایین می رفت تا به یک شیر آب برسد. چون انتهای آن تاریک و مخوف بود؛ من که در سن نونهالی بودم تصور می کردم که اژدهایی در انتهای آن خوابیده و کودکان را می بلعد. بنا بر این از آن جا می ترسیدم. تقریبا پیش از شروع انقلاب ، جلوی آن را تیغه ی آجری کشیدند؛ و چهار عدد شیر آب در جلوی آن نصب کردند و نماز گزاران وضو می گرفتند.

 


      

اولین بار در راهپیمایی های سال 1357 با چهره حاج آقا نویسی از نزدیک آشنا شدم. ایشان امام جماعت مسجد صاحب الزمان بود. از سال 46 تا آخرین روز حیاتش در این منصب به ترویج دین مشغول بود. حتی در سال 1369 که آیت الله حاج شیخ مصطفی حایری امام جماعت مسجد جامع دلیجان از دنیا رفت، برخی مومنین از او خواستند به مسجد جامع بیاید، اقای نویسی حاضر نشد محل خدمتش را تغییر دهد. رحمت خدا بر او و همه رفتگان باد. در این جا اشعاری را که حجت الاسلام نظری چهل سال قبل به بنده و بقیه بچه ها یاد داد وآن را حفظ کرده بودیم و با صدای بلند و دسته جمعی می خواندیم یادداشت می کنم. یقین دارم آموختن آن به دانش آموزان ابتدایی جالب خواهد بود:

دین شرط آدمیته... بی دینی حیوانیته... هر کس که ترسد از خدا... اخلاق او شد با صفا... دین دار در بهشت خوشه... بی دین اسیر آتشه... شکر خدا مسلمونم... اصول دین را می دونم... اصول دین پنج بود... دانستنش گنج بود... اول یکی هست خدا... که عالمی کرده بنا... هر بنا که بنا داره... این جهونم خدا داره... دوم بود عدل خدا... مهربون است به حال ما...بدش میاد از ظالمان... خشنود است از عادلان... سوم نبوت که خدا ... کرده نبی را بهر ما... یک صد و بیست و چار هزار... پیامبران را بشمار...  .

حاج آقا نظری به کسانی که چند سوره آخر قرآن و اصول دین و اشعار مذهبی را حفظ می کردند پنج تومان پول و یک کتاب معمولی جایزه می داد. تا جایی که به خاطر دارم فقط یک نفر برنده این جایزه شد؛ او آقای حسینی بود که بعدا در آموزش و پرورش استخدام شد و در امور تربیتی فعالیت می کرد

 مسجد جامع دلیجان- عکس از فتو وبلاگ دلیجان دلیجان - استان مرکزی

 

مسجد فاطمیه (ملا عباسعلی)دلیجان- عکس از فتو وبلاگ دلیجان دلیجان - استان مرکزی

 

مسجد فاطمیه دلیجان


مسجد امام رضا(ع)- عکس از فتو وبلاگ دلیجان دلیجان - استان مرکزی


مسجد امام حسین دلیجان



مسجد رضوی دلیجان

Image result for ‫فتو بلاگ دلیجان‬‎

مسجد جواد ائمه دلیجان


 مسجد تاریخی مس سر از بناهای دوره سلجوقی با قدمت بیش از 800 سال که به همت شهرداری دلیجان در حال مرمت و بازسازی است






۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۳ شهریور ۹۴ ، ۱۷:۳۹
حمید رضا فتحی سقزچی
دوشنبه, ۲۳ شهریور ۱۳۹۴، ۰۵:۳۸ ب.ظ

خاطره اول خواندن نماز لیله الدفن

 

کُلُّ مَنْ عَلَیهَا فَانٍ«26»
همه کسانی که روی زمین‌ هستند فانی می‌شوند،

وَیبْقَى وَجْهُ رَبِّکَ ذُو الْجَلَالِ وَالْإِکْرَامِ«27»
و تنها ذات ذوالجلال و گرامی پروردگارت باقی می‌ماند!


 

خاطره اول       

    

  اهمیت نماز لیله الدفن برای اموات

 


در یکی از روزها در مسجد صاحب الزمان (ع) دلیجان  جهت اقامه نماز جماعت حاضر شدم . خادم مسجد، پیرمردی بسیار ضعیف و لاغر بود. و چون چپق می کشید به حاج محمد چپقی معروف شده بود. ابتدا مرحوم حاج علی حیدری فرزند حاج ذبیح الله اذان گفت. مرحوم حاج آقا نویسی بعد از نماز مغرب گفت : « خادم این مسجد حاج محمد... امروز از دنیا رفت و مراسم خاک سپاری او امروز انجام گردید . ای خوهران و برادران نماز گزار برای او نماز لیله الدفن بخوانید » . همه حاضرین نماز لیله الدفن خواندند . بعد از نماز عشاء مرحوم آیت الله نویسی چند دقیقه ای روی صندلی نشست ؛سخنرانی کرد و گفت :  

« والله قسم، اگر خادم مسجد به اندازه همه دنیا اموال داشت ارزش این دو رکعت نماز لیله الدفن برای او، امشب، از همه دنیا و  مافیها بیشتر و بالاتر است . » 

 در این هنگام مرحوم آقا صادق جلالی مشغول دادن چای به حاضران بود. حاج آقا نویسی از او پرسید: آقا صادق آیا یادت هست از کنار همین منبر تا پنجره مسجد چه کسانی می نشستند ولی الان از دنیا رفته اند؟ آقا صادق گفت: بله، فلانی، فلانی، فلانی،...

 حاج آقا نویسی سپس در ادامه فرمود:  

برادرها و خواهرها، این راهی است که همه باید برویم. کسانی که در سال های قبل در بین ما بودند؛ و در این مسجد نماز می خواندند؛ و در مراسم مختلف ، به همین دیوار مسجد تکیه می دادند، و می نشستند، حالا در زیر خاک خفته اند. من و شما هم به زیر خاک خواهیم رفت. تنها چیزی که به درد ما می خورد عمل صالح است. پس باید خودمان به فکر خودمان باشیم. کسی بعد از ما به فکر ما نیست. کسی برای ما عمل صالح انجام نمی دهد

 

مرحوم حاج آقا نویسی گفت : برای تمام کسانی که در خاک آرمیده اند  . صلوات بفرستید 

اکنون، امام جماعت، موذن، خادم، نوحه خوان، آبدارچی و... بسیاری از نمازگزاران مسجد صاحب الزمان علیه السلام در زیر خاک خفته اند؛ ما نیز به جمع آنان ملحق خواهیم شد. ان شاءالله.




نماز لیل الدفن یا نماز وحشت

«
برای انسانی که از دنیا رفته است ساعتی سخت تر از شب اول دفن نیست. پس بر مردگان خود با صدقه ترحم کنید و رحمت بفرستید و اگر امکانی نداشت، دو رکعت نماز برای آنها بخوانید... زیرا پس از این نماز خداوند هزار فرشته را به سوی قبر او می فرستد که با هر فرشته لباس و زینتی است و قبرش تا روزی که در نغمه صور دمیده می شود، از تنگی به در می آید و گشایش می یابد. همچنین به نمازگزار نیز تا زمانی که خورشید بر او می تابد حسنه می دهند و او را چهل درجه بالا می برند.

(
مستدرک الوسائل، میرزای نوری، ج 6، ص 344، تحقیق و نشر موسسه آل البیت قم)

 


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۳ شهریور ۹۴ ، ۱۷:۳۸
حمید رضا فتحی سقزچی