هفتاد خاطره از آیت الله نویسی امام جمعه فقید دلیجان

وبلاگ شخصی حمید رضا فتحی سقزچی
این جانب حمیدرضا فتحی سقزچی، دانش آموخته ی رشته حقوق عمومی دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران ، عضو هیات علمی دانشگاه ازاد اسلامی واحد نراق ، وکیل پایه یک دادگستری، دانشجوی دکتری تخصصی حقوق عمومی، متولد 1343 تهران ، اهل دلیجان و ساکن اصفهان می باشم. امیدوارم با بیان خاطراتی از آیت الله حسین رجبی نویسی امام جمعه فقید شهرستان دلیجان، - که فرزند نداشت - نسبت به بزرگداشت نام و یاد آن مرحوم، قدمی بردارم . ان شاءالله مورد رضایت امام زمان علیه السلام واقع گردد.
سه شنبه, ۹ تیر ۱۳۹۴، ۰۸:۴۷ ب.ظ

رعایت شئونات خاص روحانیت

خاطره چهل و سوم :

رعایت شئونات خاص روحانیت 

نایت اسکین

چیز هایی هستند که رعایت آنان فقط برای روحانیون مورد تاکید قرار می گیرد . یکی از روحانیون عزیزی که اکنون از اساتید اخلاق حوزه ی علمیه ی قم  می باشد؛ گفت :

(من در سال 1363 ازدواج کردم و خانواده ی زوجه ام در هنگام خرید، به عنوان هدایای ازدواج، یک ساعت مچی برایم خریدند . آن ساعت را به مچ دستم بسته بودم؛ و در جلسات درسی مرحوم آیت الله العظمی مرعشی نجفی شرکت می کردم . آیت الله العظمی مرعشی نجفی ره ، در پایان درس تاکید کرد؛ برای روحانیون مناسب نیست؛ از ساعت مچی استفاده کنند . من به سرعت ساعت مچی را باز کرده و در جیب بغلم گذاشتم . از آن روز به بعد هرگز از ساعت مچی استفاده نکرده ام.

آلبوم تصاویر حضرت آیت الله بهجت,بهجت عارفان,عبد,محمد تقی بهجت,مرجع عالی قدر تشیع حضرت آیت الله بهجت

مرحوم آیت الله بهجت رحمه الله علیه به روحانیون توصیه می کرد: ( موی سرشان بلند نباشد بگونه ای که از زیر عمامه بیرون بیاید ).

مرحوم آیت اله مشکینی (ره ) تاکید می کرد: ( روحانیون در ملاء عام چیزی نخورند و به ویژه از تخمه شکستن پرهیز کنند ).

اینها نمونه هایی از شئوناتی است که روحانیت آگاه، به دلیل نقش و جایگاه ویژه ای که در جامعه دارد ، بهتر است آن ها را رعایت کند . مرحوم حاج آقا نویسی جزیی ترین مسایل را رعایت می کرد .

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۹ تیر ۹۴ ، ۲۰:۴۷
حمید رضا فتحی سقزچی
سه شنبه, ۹ تیر ۱۳۹۴، ۰۸:۴۶ ب.ظ

تاکید بر انجام کارها برای رضای خدا


خاطره چهل و هفتم

تاکید بر انجام کارها برای رضای خدا

 

 تصاویر زیباسازی وبلاگ،قالب وبلاگ،خدمات وبلاگ نویسان،آپلودعکس، کد موسیقی، روزگذر دات کام http://roozgozar.com

     مرحوم حاج آقا نویسی پیوسته تاکید داشت .انسان باید هر کاری می کند . قصدش رضای خدا باشد ، یعنی برای رضایت خداوند آن کار را انجام دهد .

هنگامی که حاج آقا نویسی با معلمان سخن می گفت تاکید می کرد که یک معلم می تواند برای تدریس و درس دادن دروس مختلف ، نیت و قصد خود را رسیدن به رضای خدا قرار دهد .

درست است که یک معلم برای گرفتن حقوق ماهیانه تلاش می کند و زحمت می کشد ، اما این مساله ، هیچ منافاتی با این نکته ندارد که هم حقوق بگیرد و هم نیت خود را رضایت خداوند قرار دهد .

 

زنده یاد آیت الله نویسی در حال سخنرانی در دانشگاه

 تصاویر زیباسازی وبلاگ،قالب وبلاگ،خدمات وبلاگ نویسان،آپلودعکس، کد موسیقی، روزگذر دات کام http://roozgozar.com

هنگامی که حاج آقا نویسی در دانشگاه حضور می یافت و برای دانشجویان سخن می گفت تاکید می کرد که دانشجویان باید درس بخوانند. و مدرک بگیرند ، اما هدف اصلی خود را رضای خداوند قرار دهند. یعنی همه ی تلاش ، کوشش ، استخدام و مدرک گرفتن خود را در جهت رضایت خداوند متعال قرار دهند .

یاد آوری می کنم که دانشگاه آزاد اسلامی واحد نراق در سال های پایانی دهه ی شصت تاسیس گردید . اولین رئیس آن حجت الاسلام و المسلمین حاج سید مصطفی روحانی فرزند سید ابو الفضل بود . هنگامی که حاج آقا روحانی به عنوان نماینده مجلس شورای اسلامی انتخاب گردید ، حاج آقا نویسی با اهداء یک جعبه شیرینی او را بدرقه کرد .

  تصاویر زیباسازی وبلاگ،قالب وبلاگ،خدمات وبلاگ نویسان،آپلودعکس، کد موسیقی، روزگذر دات کام http://roozgozar.com

متذکر می گردم این جانب در سال 1371 به دانشگاه آزاد اسلامی واحد نراق پیوستم . دو فقره از عکس های آن زمان را در این پست قرار می دهم .

 

 ایستاده از چپ: آقای دکتر شریفیان_ حمید رضا فتحی سقزچی در تاریخ 2 مرداد1371 آزمون سراسری دانشگاه آزاد اسلامی

 ساختمان دانشکده علوم انسانی دانشگاه آزاد اسلامی واحد نراق، اولین و قدیمی ترین ساختمان این واحد دانشگاهی است که توسط فردی نیکوکار احداث و راه اندازی گردید

 تصاویر زیباسازی وبلاگ،قالب وبلاگ،خدمات وبلاگ نویسان،آپلودعکس، کد موسیقی، روزگذر دات کام http://roozgozar.com

 

 از راست: آقای حاجی زاده، دکتر کریم زارع و فرزندش، دکتر محمد مهدی مظاهری، دکتر شریفیان، حمید رضا فتحی سقزچی، زنده یاد سید محمد رضوی در تاریخ 2 مرداد 1371 

 تصاویر زیباسازی وبلاگ،قالب وبلاگ،خدمات وبلاگ نویسان،آپلودعکس، کد موسیقی، روزگذر دات کام http://roozgozar.com

حاج آقا نویسی تاکید داشت که حتی اگر به حیوانات غذا می دهید . هدف و نیت شما جلب رضایت خداوند سبحان باشد .

 

 تصاویر زیباسازی وبلاگ،قالب وبلاگ،خدمات وبلاگ نویسان،آپلودعکس، کد موسیقی، روزگذر دات کام http://roozgozar.com

قضیه ای  که تعریف  می کنم افسانه نیست ، بلکه واقعیتی است که در  بسیاری از کتاب های تاریخ به آن اشاره شده است .

مسجد سید اصفهان، یکی از وسیع ترین ، زیبا ترین و با عظمت ترین مساجد اصفهان است . در دوران پیروزی انقلاب ، تظاهرات عظیمی در آن برپا می شد؛ و امروزه نیز تجمعات بسیار بزرگ در آن برگزار می شود. .

این مسجد عظیم، توسط حجت السلام سید محمد باقر شفتی ، احداث گردیده است. هنگامی که او این مسجد عظیم را پایه گذاری کرد؛ عده ای از او پرسیدند: ( تو بسیار فقیر و تنگ دست بودی ، چگونه توانستی این مسجد عظیم را احداث کنی)

او در پاسخ گفت :

( زمانی که قحطی آمد و مردم برای زنده ماندن خود گوشت مردار و گوشت گربه و ... را می خوردند . ؛ من هم مانند دیگران از شدت گرسنگی و قحطی در حال مرگ بودم . تمامی آن چه را که پس انداز کرده بودم  . در دست گرفتم و به نانوایی مراجعه کردم؛ تا بتوانم یک قرص نان بخرم . جمعیت انبوهی در جلوی نانوایی تجمع کرده بودند و من پول و پس اندازم را دادم و یک قرص نان خریدم . وقتی که به خانه باز می گشتم سگ ماده ای را دیدم که روی زمین افتاد بود و پستان هایش از شدت گرسنگی خشکیده بود ، بچه هایش هم در حال مردن بودند . من با خود اندیشیدم؛ اگر من بمیرم فقط یک نفر هستم؛ اما این سگ ماده، چندین توله دارد و اگر بمیرد . همه  توله هایش نیز خواهند مرد . بنا بر این برای رضای خدا نان را خرد کردم؛ و در جلوی سگ گذاشتم. ایستادم و نگاه کردم ببینم چه می شود.

 

سگ ماده، نان را خورد؛ و پستانش بزرگ شد؛ و توله هایش شروع به شیر خوردن کردند . در همان لحظه دیدم که سگ ماده سرش را به سوی آسمان بلند کرد؛ و من احساس کردم که این سگ ماده، مرا دعا می کند .

به خانه ام آمدم  و به سمت قبله خوابیدم و پارچه ای روی سرم کشیدم. دعاهایی خواندم و شهادتین را گفتم .

حدود یک ساعتی گذشت . فردی آمد و در زد و پرسید: آیا شما سید شفتی هستید . ؟ گفتم بله .

گفت : من تاجرهستم. یک کشتی پارچه  از هندوستان آورده بودم؛ و نذر کردم؛ اگر به  سلامت رسیدم و پارچه ها را فروختم؛ مبلغ بیست تومان آن را به شما بدهم.

 اکنون آمده ام که نذر خود را اداء کنم؛ و این مبلغ پول را به شما بدهم . من بسیار شگفت زده شدم؛ زیرا بیست تومان پول، مبلغ بسیار هنگفتی بود؛ که هرگز در خواب هم ندیده بودم . از او پرسیدم: با این همه پول چه کنم؟ او پیشنهاد کرد؛ من بخشی از این پول را در بر دارم؛  و مابقی آن را به عنوان  مشارکت در واردات پارچه به خودش تحویل بدهم. یعنی در سود و زیان آن شریک شویم. من این پیشنهاد را پذیرفتم .

آن فرد در هر مرتبه ای که از هندوستان پارچه می آورد؛ مبالغ هنگفتی پول به من می داد.

من تصمیم گرفتم با پول هایی که از این طریق به دست می آورم ؛ در محله ی «بید آباد» زمین های وسیعی را جهت احداث مسجد خریداری کنم؛ بنا بر این مسجد مذکور را از این طریق احداث کردم ).

     من فقط یک قرص نان به سگ ماده ای دادم؛ اما خداوند متعال برکات عظیمی به من مرحمت کرد.

 

برای آگاهی بیشتر از تاریخچه مسجد سید اصفهان و زندگی نامه حجت الاسلام  سید شفتی بر روی (( ادامه مطلب )) کلیک کنید . 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۹ تیر ۹۴ ، ۲۰:۴۶
حمید رضا فتحی سقزچی
پنجشنبه, ۲۸ خرداد ۱۳۹۴، ۱۱:۰۳ ب.ظ

خاطره ی چهل و چهارم : حاج آقا نویسی و بیان خاطرات حج

 

خاطره ی چهل و چهارم  :

 

             مرحوم حاج آقا نویسی و بیان خاطرات حج

 

 

جدا کننده متن, جدا کننده متن جدید, جدا کننده متن زیبا, انواع جدا کننده متن, عکس جدا کننده متن

     مرحوم حاج آقا نویسی به عنوان روحانی کاروان حج در طول سال های طولانی به سرزمین حجاز اعزام می گردید . در طول چهار هفته ای که حضور نداشت حاج آقا کاظم زاده به عنوان امام جمعه ی موقت، نماز جمعه را اقامه می کرد .

    حاج آقا نویسی پس از بازگشت از حج برخی خاطرات حج را از تریبون نماز جمعه بیان می کرد . در یکی از صحبت هایش فرمود :

( در مسجد الحرام با یکی از حجاج کشور های آفریقایی درباره مسائل سیاسی و اجتماعی مسلمانان بحث و گفتگو می کردم . آن فرد آفریقایی از من پرسید: من این؟ یعنی اهل کدام شهر هستی؟ من گفتم : مدینه قم ، یعنی از شهر قم هستم . او گفت : عسگر الخمینی؟  یعنی شهر قم که لشگر امام خمینی است ؟ من گفتم : لا ، لا ، کل الایران عسکر الامام الخمینی. یعنی نه ، نه ، همه ی ایران لشگر امام خمینی است ).

     حاج آقا نویسی بارها این روایت را می خواند: هر کس مستطیع شود و به حج نرود؛ در لحظه ی مرگ ، به او گفته می شود: مت یهودیا او نصرانیا ؛ یعنی بمیر، می خواهی به دین یهود بمیر ، یا به دین نصارا بمیر . 

    چون صحبت از حج به میان آمد؛ این جانب عکس ها و خاطراتی از حج تمتع سال 1391 را در این پست قرار می دهم:

این جا درب ورودی منزل حضرت زهرا سلام الله علیها می باشد ماموران سعودی بر آن  قفل زده اند. حکام سعودی، دیواری یک متری کشیده اند تا هیچکس نزدیک نشود. در زمان حیات حضرت زهرا سلام الله علیها نیز فردی به قنفذ دستور داد هیزم بیاورد و خانه را آتش بزند. جانم فدایش باد که چه کسانی نگهبان خانه اش شده اند.

  

 این جا بخش قدیمی مسجد النبی است ؛ اسامی برخی افراد را روی کاشی ها نوشته اند که نمی توانند

الگوی ما باشند. فقط کسانی می توانند الگو قرار گیرند؛ که در طول عمرشان حتی کوچک ترین خطایی از آنان سر نزده باشد. یعنی چهارده معصوم، صلوات الله علیهم اجمعین.  

 

 

   نبت المسمار علی صدرها  ؛ به خوبی می دانید؛ میخ هایی که در این درب ورودی وجود دارد چه کرده اند فردی که بر این درب منزل هجوم آورد ؛ یک سوم سادات روی زمین را کشت

و سیعلم الذین ظلموا ای منقلب ینقلبون

 

 

 بالای این پل فضایی است که پرندگانی به نام ابابیل در آسمان ظاهر شدند و سنگ هایی کوچک در منقار داشتند. آنان سنگ ها را بر سپاه ابرها که سوار فیل بودند رها کردند. سپاه قدرتمند ابرهه به درک واصل شد. این جا ابتدای سرزمین منا ؛ یعنی انتهای صحرای مشعر است.

حجت السلام والمسلمین حاج شیخ وحید جلالی، روحانی کاروان ما، در تصویر مشاهده می شود.

 

 

 بخش قدیمی مسجد النبی خاطرات عظیمی از صدر اسلام را در خود جای داده است

  برای فرج امام زمان علیه السلام دعا می کنیم؛ و امیدواریم امام زمان علیه السلام، پس از ظهور، تکلیف این کاشی ها و اسامی مختلف روی آن را معلوم فرمایند. حتی در کتب اهل سنت، معلوم است؛ برخی از اینان چه کارهایی که نکرده اند. 

 

 به همراه برخی همسفران، روحانی و مدیر کاروان؛  در حیاط اصلی مسجد شیعیان مدینه؛ این باغ وسیع متعلق به امام محمد باقر علیه السلام بوده است

 بیتوته نمودن در زیر چادرهای عرفات، لذت بخش، خاطره انگیز و فراموش ناشدنی است

 

این جا قبرستان بقیع است. هرگز با کفش وارد نشویم؛ با معرفت باشیم؛ زیرا این جا، حرم آل پیامبر و قبر چهار امام معصوم است. اگر شما با هواپیما و در هنگام شب وارد مشهد شوید؛ از پنجره ی هواپیما، قوی ترین نورافکن ها را مشاهده می کنید که آسمان شهر مشهد را نور افشانی می کنند. ناگهان دست بر سینه می گذارید و می گویید: السلام علیک یا علی ابن موسی الرضا (ع). اما اگر با هواپیما و در هنگام شب، وارد فضای آسمان مدینه شوید؛ از پنجره ی هواپیما مشاهده می کنید که بخش وسیعی از مرکز شهر مدینه تاریک است. ابتدا ممکن است؛ گمان کنید؛ که در وسط شهر مدینه ، برق قطع شده است؛ اما این طور نیست؛ این جا قبرستان بقیع است؛ هیچ روشنایی وجود ندارد.

ای بقیع ای گوهر عنبر سرشت -- ای فضایت بهتر از باغ بهشت

با من از سوز دل حیدر بگو -- با من از زهرا و میخ در بگو

آمدم تا دیده را دریا کنم-- قبر زهرا را ز جان پیدا کنم

آمدم تا خادم این در شوم-- آمدم هم ناله ی حیدر شوم

با من از راه صداقت ناله کن-- گریه بر زهرای هجده ساله کن

با من از سوز دل مولا بگو -- از مزار مخفی زهرا بگو

  

این درب ورودی قبرستان بقیع است. پس از پایان نماز صبح تا غروب آفتاب باز است.  حضرت زهرا سلام الله علیها پس از گذر از کوچه ی بنی هاشم ، از این قسمت، وارد بقیع می شدند؛ و در زیر سایه بان کوچکی که برای خود ساخته بودند ؛ و به « بیت الاحزان » معروف شده بود ؛ بر فراق پدر بزرگوارش، و نیز بر ظلم هایی که بر او و شوهرش روا  می شد؛ می گریست. او را منع می کردند؛ و به او اجازه نمی دادند؛ حتی در خانه ی خودش، گریه کند. وامصیبتا ؛  واویلا؛  وامحمدا

مرغ دل ما گشته گرفتار بقیع                   قربان بقیع و اشک زوار بقیع 

شبها که در بقیع را می بندند             من گریه کنم به پشت دیوار بقیع

 

در موزه ی شهر مکه تصویری را نصب کرده اند. از آن تصویر، عکس گرفتم. بر اساس مدارک و روایات موجود، همه ی وسایل شخصی پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله ؛ مانند شمشیر ، زره و..... هم اکنون نزد امام زمان علیه السلام موجود است؛ حتی عصای حضرت موسی و انگشتری حضرت سلیمان علیهماالسلام

  

 وهابیون، بر اساس فتوای ابن تیمیه که در قرن نهم صادر کرده بود؛ حتی گنبد و مقبره ی قبور حضرت عبدالله و حضرت آمنه، پدر و مادر پیغمبر اکرم را نیز با خاک یکسان کرده اند الا لعنه الله علی القوم الظالمین   

و حتی اجازه نمی دهند؛ سنگ قبری بر قبور آنان وجود داشته باشد.

 

 شب های مسجدالنبی (ص) عجب صفایی دارد. قبل از عزیمت به سفر حج تمتع ، علاوه بر کتاب « مناسک حج»، فتاوای آیت الله العظمی سیستانی، کتاب«خسی در میقات» نوشته ی جلال آل احمد، و کتاب تاریخ مکه و مدینه، نوسته ی رسول جعفریان را با دقت خواندم. به همین دلیل، بیشتر وقایعی که در طول سفر اتفاق می افتاد ؛ و یا مشاهده می گردید؛ در ذهنم تداعی معانی شده بود. جلال آل احمد در دهه ی 1330 آمده بود تا قبر برادرش را در قبرستان بقیع پیدا کند. او گفته: در جایی که امامان معصوم(ع) سنگ قبر ندارند؛ چگونه می توانم قبر برادرم را پیدا کنم. 

 

 

سازمان یونسکو به شهرداری اصفهان ایراد گرفت که فلان ساختمان شش طبقه ، مرتفع است و جلوی چشم انداز میدان نقش جهان را مسدود کرده است. مدیران شهرداری اصفهان مجبور شدند؛ بخشی از طبقات فوقانی ساختمان را تخریب کنند. اما مشاهده می کنید؛ حکام سعودی ساختمان هایی بسیار مرتفع ساخته اند که بر کعبه ی مکرمه اشراف دارد. دعا می کنیم؛ و امیدواریم که پس از ظهور امام زمان علیه السلام، تکلیف این ساختمان ها و هتل ها مشخص شود. 

 

  

مسجد شجره ؛  بستن لباس احرام ؛ و آغاز رسمی مناسک حج واجب   

 

 

مسجد خیف در منا ؛ بسیار خاطره انگیز است. برادران اهل سنت عمدا در آن می خوابند؛ و استراحت می کنند؛ تا جایی برای شیعیان نباشد که بخواهند؛ نماز بخوانند و عبادت کنند. آن وقت، پز می دهند و در وسط اذان صبح می گویند: الصلوه خیر من النوم.  جمله ای که بدعت آمیز است. 

 

 کودکی چهارساله در لباس احرام؛ از او عکس گرفتم؛ و به پدرش گفتم: طوبی لکم؛  یعنی خوشا به حال شما؛ پیرمردهایی هشتاد ساله بوده اند که حسرت بستن احرام را به گور برده اند.

 

 



تصویری از مرحوم آیت الله محمد علی عمری (ره)، در مسجد شیعیان مدینه نصب گردیده است. آن مرحوم 45 سال زندانی سیاسی بود. جرم اش تبلیغ مذهب شیعه بود. او را به دار زدند؛ اما طناب دار پاره شد. از روی آن تصویر، عکس گرفتم. 

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ خرداد ۹۴ ، ۲۳:۰۳
حمید رضا فتحی سقزچی