هفتاد خاطره از آیت الله نویسی امام جمعه فقید دلیجان

وبلاگ شخصی حمید رضا فتحی سقزچی
این جانب حمیدرضا فتحی سقزچی، دانش آموخته ی رشته حقوق عمومی دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران ، عضو هیات علمی دانشگاه ازاد اسلامی واحد نراق ، وکیل پایه یک دادگستری، دانشجوی دکتری تخصصی حقوق عمومی، متولد 1343 تهران ، اهل دلیجان و ساکن اصفهان می باشم. امیدوارم با بیان خاطراتی از آیت الله حسین رجبی نویسی امام جمعه فقید شهرستان دلیجان، - که فرزند نداشت - نسبت به بزرگداشت نام و یاد آن مرحوم، قدمی بردارم . ان شاءالله مورد رضایت امام زمان علیه السلام واقع گردد.
دوشنبه, ۲۳ شهریور ۱۳۹۴، ۰۵:۴۴ ب.ظ

خاطره ششم توصیه به مدیران ادارات

 

توصیه به مدیران ادارات    

   

     

بنده در سال 69 و 70 به عنوان مسئول دفتر فرماندار دلیجان خدمت می کردم. حاج آقا نویسی به عنوان امام جمعه در جلسات شورای اداری شرکت می کرد. یکی از توصیه های مکرر ایشان به فرماندار و روسای ادارات این بود که اگر مشکلی دارند و یا اگر خدای ناکرده اختلافی با یک دیگر پیدا کردند ، اختلاف شان از چارچوب شهر، خارج نشود؛ یعنی اجازه ندهند اختلاف شان اوج بگیرد و در سطح ادارات کل استان، کسی متوجه آن بشود. بلکه همیشه سعی کنند هر مشکلی دارند خودشان در داخل خودشان حل کنند. بر اساس رهنمودهای ایشان بود که مقامات استان مرکزی ، هرگز با مشکل عمده ای از شهرستان دلیجان مواجه نشدند و فکرشان از ناحیه این شهر آسوده بود.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۳ شهریور ۹۴ ، ۱۷:۴۴
حمید رضا فتحی سقزچی
دوشنبه, ۲۳ شهریور ۱۳۹۴، ۰۵:۴۱ ب.ظ

خاطره پنجم توصیه به صبر و بردباری

 

 

توصیه به صبر و بردباری

    این جانب در سال 1372 با مشکلاتی شخصی مواجه شدم. برای اولین بار فردی از من شکایت کرد. فردی   که مومن و متدین، اما ساده و زودباور بود؛ و توسط بدخواهان و رقبای من تحریک شده بود. او که از چندی  پیش از آن با من نسبت سببی یافته بود؛ شکایت اش به جز اتلاف عمر، فایده ای در بر نداشت. در روایت آمده است؛ المومن کیس فطن، یعنی مومن باید کیاست و فطانت داشته باشد. از دیدگاه قرآن، انسان فهمیده ؛ خود را به هلاکت نمی اندازد. و لا تلقوا بایدیکم الی التهلکه .

    به هر حال مرحوم سید باقر هاشمی - خدا رحمتش کند - و آقای محمود حیدری فرزند حاج فتح علی - خدا عمرش را مستدام فرماید - برای اصلاح ذات البین تلاش کردند. این دو نفر از فرهنگیان خوش نام و با تجربه ای بودند که سرد و گرم روزگار را چشیده بودند. اما موفق نشدند؛ زیرا آن فرد، خر خودش را می راند.

    نزد حاج آقا نویسی رفتم و قضیه را بازگو کردم. با حوصله به حرف هایم گوش داد. آن فرد نزد حاج آقا نویسی و افراد زیاد دیگری رفته بود؛ و حرف هایی زده بود. حاج آقا نویسی جملاتی گفت؛ و مرا به داشتن صبر و استقامت توصیه کرد . سپس فرمود:

                 مرد باید که در کشاکش دهر              سنگ زیرین آسیاب باشد 

 

 

 

     حاج آقا نویسی در ادامه فرمود : 

محیط کوچک، شرایط و آثار خاص خود را دارد؛ بهتر است مهاجرت کنم؛ و به قم و یا اصفهان بروم. این  جانب که از کودکی ام، از عالمان دینی حرف شنوی داشته ام؛ چندی بعد، چمدان خود را بستم و عازم اصفهان شدم . اکنون که بیش از  بیست سال از آن تاریخ می گذرد هنوز هم در اصفهان سکونت دارم؛ و از راهنمایی های مرحوم آیت الله نویسی، به درگاه خداوندمتعال شکرگزارم. 

حاج آقا نویسی فرمود: ( هر کجا زندگی می کنی با عالمان دینی ارتباط داشته باش) .

خداوند را شاکرم؛ آن چه را کسب کرده ام؛ آموزه هایی است که از عالمان دینی فرا گرفته ام . جاهای دیگر خبری نیست. شکرا لله و حمدا لله

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۳ شهریور ۹۴ ، ۱۷:۴۱
حمید رضا فتحی سقزچی
دوشنبه, ۲۳ شهریور ۱۳۹۴، ۰۵:۴۰ ب.ظ

خاطره چهارم توصیه به وحدت و همدلی جامعه

خاطره

توصیه به وحدت و همدلی جامعه

 

 

یکی از خواسته های آیت الله نویسی از مردم دلیجان وحدت وهم دلی بیشتر بود. به طور مثال، او پیوسته از اعضای هیات های امنای مساجد و هیات های عزاداری می خواست که با همدیگر متحد و منسجم شوند و فقط یک هیات عزاداری را تشکیل دهند. ایشان در سال 1363 یا  1364 مسئولان هیات ها را خواست و درخواست خود را مطرح کرد. بنده در آن سال ها، در هیات عزاداری  مسجد امام حسن مجتبی علیه السلام مداح و نوحه خوان بودم. در آن سال، خواسته ی ایشان محقق شد؛ اما در همان زمان با کارشکنی هایی توسط افراد مختلف روبرو گردید.

 

 

افرادی به بهانه های واهی، اجازه ی ادامه این کار را نمی دادند. مثلا معتقد بودند که یک صف طولانی، قابل کنترل نیست و سیستم صوتی نیز پاسخ گوی نیاز مردم نخواهد بود.متاسفانه این اتحاد و انسجام  در سال های بعد نیز محقق نگردید؛ و به فراموشی سپرده شد.

 


اکنون می توان پرسید چگونه است که یک میلیون نفرمردم شهرزنجان ، در حسینیه ی اعظم این شهر و خیابان های اطراف آن جمع می شوند و تحت یک بیرق و در قالب یک دسته عزاداری و با مداحی یک نفر نوحه خوان عزاداری می کنند؟ این اتحاد و هم دلی مردم زنجان،  برکات عظیم و منافع مادی و معنوی بسیار زیادی به دنبال داشته است که شرح آن در این مقال نمی گنجد. محرم و صفر است که اسلام را زنده نگه داشته است؛ پس هدف ما از عزاداری ها حفظ دین است. دشمن، وحدت مردم زنجان را در قالب یک دسته عزاداری ببیند؛ می لرزد و وحشت می کند؛ تفرقه را ببیند حریص 

 می شود و طمع می ورزد. زیبنده نیست که در شهر دلیجان و سایر شهرستان های اطراف آن هر یک از مساجد، حسینیه ها، تکایا و ... دسته عزاداری مخصوص به خود را داشته باشد . پیامبر اکرم فرمود: یدالله مع الجماعه؛ یعنی دست خدا همرا جماعت است. نه در تشتت و پراکندگی.     ر      



۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۳ شهریور ۹۴ ، ۱۷:۴۰
حمید رضا فتحی سقزچی
دوشنبه, ۲۳ شهریور ۱۳۹۴، ۰۵:۴۰ ب.ظ

خاطره سوم ورود به دلیجان در سال 46

خاطره 3

 

 

ورود به دلیجان در سال46

 

 

یکی از محله های دلیجان محله ی سیدها نام دارد. مرحوم سید تقی هاشمی و مرحوم سید باقر هاشمی، دو تن از ساکنین این محله که هر دو از فرهنگیان با سابقه و متدین و برادر بودند؛ در سال 1346 شمسی به اتفاق برخی مومنین دیگر از شهر دلیجان عازم حوزه علمیه قم شدند

 

 

و از حاج آقا نویسی دعوت کردند که برای وعظ و ارشاد مردم دلیجان، در این شهر رحل اقامت افکند. آقای نویسی پذیرفت. شادروان سید باقر هاشمی در اوایل دهه ی هفتاد برای این جانب تاکید کرد که برای حاج آقا نویسی در سال 1346 حقوق و مقرری ماهانه قرار دادیم؛ تا ایشان دغدغه ای نداشته باشد؛ و خاطری آسوده به امور تبلبغی بپردازد. بنده بارها از حاج آقا نویسی نیز شنیدم که می گفت: در سال 1346 فقط یک نفر، یعنی مرحوم سید تقی هاشمی ، در شب های قدر ، دعای جوشن کبیر را در مسجد صاحب الزمان می خواند.

اما خداوند را شاکریم که اکنون در این مسجد بیش از پنجاه نفر امادگی دارند و می توانند دعای جوشن کبیر بخوانند. و این ها از برکت نظام مقدس جمهوری اسلامی است.

 

نقشه شهر دلیجان را در ادامه مطالب ببینید

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۳ شهریور ۹۴ ، ۱۷:۴۰
حمید رضا فتحی سقزچی
دوشنبه, ۲۳ شهریور ۱۳۹۴، ۰۵:۳۹ ب.ظ

خاطره دوم اولین آشنایی با حاج آقا نویسی


 


 

 خاطره دوم اولین آشنایی با حاج آقا نویسی

اولین آشنایی با حاج آقا نویسی در راهپیمایی های سال 57

 


 

اولین آشنایی نزدیک بنده با آقای نویسی به دوران انقلاب بر می گردد.


 عکس هوایی دلیجان

این جانب در سال 1354 شمسی که دانش آموز چهارم ابتدایی بودم با تشویق آموزگارم آقای سید حسین جلالی فرزند سید ابوالقاسم برای شرکت در نماز جماعت به مسجد اعظم می رفتم.

 

 

 

مسجد اعظم دلیجان-عکس از فتو وبلاگ دلیجان دلیجان - استان مرکزی

در آن سال یازده ساله بودم. از محله ی باغ پنبه ، یعنی خیابان قیام، کوچه شهید اسماعیل نظری ، که محل سکونت خانواده ام بود پیاده به سمت مسجد اعظم می رفتم. و پیاده برمی گشتم.

 


در آن سال دزدی در  نیمه شب آمد و خادم مسجد اعظم را خفه کرد و و تمامی فرش های مسجد را به سرقت برد.  من که در سن یازده سالگی بودم ترسیدم و دیگر به مسجد اعظم نرفتم. در تابستان 1354 حجت الاسلام حاج شیخ علی رضا نظری حوزه علمیه کوچکی راه اندازی کرد. محل تشکیل این حوزه علمی در دبستان شاهرضای قدیم بود. ایشان برای شرکت کنندگان در آن کلاس ها قرائت قرآن، صرف و نحو عربی،اصول دین، عقاید، اشعار دینی و قصص قرآن تدریس می کرد .ایشان برای بنده، کارت حوزه علمیه، صادر و امضاء کرد. اکنون این کارت را یادگاری نگه داری می کنم. اقای نظری من و بقیه را تشویق می کرد به مسجد صاحب الزمان برویم که امامش حاج آقا نویسی بود

مسجد صاحب الزمان (ع) یک آب انبار قدیمی داشت که درب ورودی  

آن کنار درب اصلی  مسجد بود. شاید حدود 30 - 40 پله، به سمت پایین می رفت تا به یک شیر آب برسد. چون انتهای آن تاریک و مخوف بود؛ من که در سن نونهالی بودم تصور می کردم که اژدهایی در انتهای آن خوابیده و کودکان را می بلعد. بنا بر این از آن جا می ترسیدم. تقریبا پیش از شروع انقلاب ، جلوی آن را تیغه ی آجری کشیدند؛ و چهار عدد شیر آب در جلوی آن نصب کردند و نماز گزاران وضو می گرفتند.

 


      

اولین بار در راهپیمایی های سال 1357 با چهره حاج آقا نویسی از نزدیک آشنا شدم. ایشان امام جماعت مسجد صاحب الزمان بود. از سال 46 تا آخرین روز حیاتش در این منصب به ترویج دین مشغول بود. حتی در سال 1369 که آیت الله حاج شیخ مصطفی حایری امام جماعت مسجد جامع دلیجان از دنیا رفت، برخی مومنین از او خواستند به مسجد جامع بیاید، اقای نویسی حاضر نشد محل خدمتش را تغییر دهد. رحمت خدا بر او و همه رفتگان باد. در این جا اشعاری را که حجت الاسلام نظری چهل سال قبل به بنده و بقیه بچه ها یاد داد وآن را حفظ کرده بودیم و با صدای بلند و دسته جمعی می خواندیم یادداشت می کنم. یقین دارم آموختن آن به دانش آموزان ابتدایی جالب خواهد بود:

دین شرط آدمیته... بی دینی حیوانیته... هر کس که ترسد از خدا... اخلاق او شد با صفا... دین دار در بهشت خوشه... بی دین اسیر آتشه... شکر خدا مسلمونم... اصول دین را می دونم... اصول دین پنج بود... دانستنش گنج بود... اول یکی هست خدا... که عالمی کرده بنا... هر بنا که بنا داره... این جهونم خدا داره... دوم بود عدل خدا... مهربون است به حال ما...بدش میاد از ظالمان... خشنود است از عادلان... سوم نبوت که خدا ... کرده نبی را بهر ما... یک صد و بیست و چار هزار... پیامبران را بشمار...  .

حاج آقا نظری به کسانی که چند سوره آخر قرآن و اصول دین و اشعار مذهبی را حفظ می کردند پنج تومان پول و یک کتاب معمولی جایزه می داد. تا جایی که به خاطر دارم فقط یک نفر برنده این جایزه شد؛ او آقای حسینی بود که بعدا در آموزش و پرورش استخدام شد و در امور تربیتی فعالیت می کرد

 مسجد جامع دلیجان- عکس از فتو وبلاگ دلیجان دلیجان - استان مرکزی

 

مسجد فاطمیه (ملا عباسعلی)دلیجان- عکس از فتو وبلاگ دلیجان دلیجان - استان مرکزی

 

مسجد فاطمیه دلیجان


مسجد امام رضا(ع)- عکس از فتو وبلاگ دلیجان دلیجان - استان مرکزی


مسجد امام حسین دلیجان



مسجد رضوی دلیجان

Image result for ‫فتو بلاگ دلیجان‬‎

مسجد جواد ائمه دلیجان


 مسجد تاریخی مس سر از بناهای دوره سلجوقی با قدمت بیش از 800 سال که به همت شهرداری دلیجان در حال مرمت و بازسازی است






۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۳ شهریور ۹۴ ، ۱۷:۳۹
حمید رضا فتحی سقزچی
دوشنبه, ۲۳ شهریور ۱۳۹۴، ۰۵:۳۸ ب.ظ

خاطره اول خواندن نماز لیله الدفن

 

کُلُّ مَنْ عَلَیهَا فَانٍ«26»
همه کسانی که روی زمین‌ هستند فانی می‌شوند،

وَیبْقَى وَجْهُ رَبِّکَ ذُو الْجَلَالِ وَالْإِکْرَامِ«27»
و تنها ذات ذوالجلال و گرامی پروردگارت باقی می‌ماند!


 

خاطره اول       

    

  اهمیت نماز لیله الدفن برای اموات

 


در یکی از روزها در مسجد صاحب الزمان (ع) دلیجان  جهت اقامه نماز جماعت حاضر شدم . خادم مسجد، پیرمردی بسیار ضعیف و لاغر بود. و چون چپق می کشید به حاج محمد چپقی معروف شده بود. ابتدا مرحوم حاج علی حیدری فرزند حاج ذبیح الله اذان گفت. مرحوم حاج آقا نویسی بعد از نماز مغرب گفت : « خادم این مسجد حاج محمد... امروز از دنیا رفت و مراسم خاک سپاری او امروز انجام گردید . ای خوهران و برادران نماز گزار برای او نماز لیله الدفن بخوانید » . همه حاضرین نماز لیله الدفن خواندند . بعد از نماز عشاء مرحوم آیت الله نویسی چند دقیقه ای روی صندلی نشست ؛سخنرانی کرد و گفت :  

« والله قسم، اگر خادم مسجد به اندازه همه دنیا اموال داشت ارزش این دو رکعت نماز لیله الدفن برای او، امشب، از همه دنیا و  مافیها بیشتر و بالاتر است . » 

 در این هنگام مرحوم آقا صادق جلالی مشغول دادن چای به حاضران بود. حاج آقا نویسی از او پرسید: آقا صادق آیا یادت هست از کنار همین منبر تا پنجره مسجد چه کسانی می نشستند ولی الان از دنیا رفته اند؟ آقا صادق گفت: بله، فلانی، فلانی، فلانی،...

 حاج آقا نویسی سپس در ادامه فرمود:  

برادرها و خواهرها، این راهی است که همه باید برویم. کسانی که در سال های قبل در بین ما بودند؛ و در این مسجد نماز می خواندند؛ و در مراسم مختلف ، به همین دیوار مسجد تکیه می دادند، و می نشستند، حالا در زیر خاک خفته اند. من و شما هم به زیر خاک خواهیم رفت. تنها چیزی که به درد ما می خورد عمل صالح است. پس باید خودمان به فکر خودمان باشیم. کسی بعد از ما به فکر ما نیست. کسی برای ما عمل صالح انجام نمی دهد

 

مرحوم حاج آقا نویسی گفت : برای تمام کسانی که در خاک آرمیده اند  . صلوات بفرستید 

اکنون، امام جماعت، موذن، خادم، نوحه خوان، آبدارچی و... بسیاری از نمازگزاران مسجد صاحب الزمان علیه السلام در زیر خاک خفته اند؛ ما نیز به جمع آنان ملحق خواهیم شد. ان شاءالله.




نماز لیل الدفن یا نماز وحشت

«
برای انسانی که از دنیا رفته است ساعتی سخت تر از شب اول دفن نیست. پس بر مردگان خود با صدقه ترحم کنید و رحمت بفرستید و اگر امکانی نداشت، دو رکعت نماز برای آنها بخوانید... زیرا پس از این نماز خداوند هزار فرشته را به سوی قبر او می فرستد که با هر فرشته لباس و زینتی است و قبرش تا روزی که در نغمه صور دمیده می شود، از تنگی به در می آید و گشایش می یابد. همچنین به نمازگزار نیز تا زمانی که خورشید بر او می تابد حسنه می دهند و او را چهل درجه بالا می برند.

(
مستدرک الوسائل، میرزای نوری، ج 6، ص 344، تحقیق و نشر موسسه آل البیت قم)

 


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۳ شهریور ۹۴ ، ۱۷:۳۸
حمید رضا فتحی سقزچی

 

 خاطره چهل و ششم

تاکید بر حرام بودن غش در معامله

 

     مرحوم آیت اله نویسی بر حرام بودن غش در معامله تاکید زیادی می کرد . و در فرصت های مناسب برای  مردم دلیجان مضمون جملات و مطالب زیر را بیان می کرد :

     ( برادرها و خواهر ها ، دلیجان در بین راه تهران به جنوب کشور قرار دارد و روزانه صد ها هزار تن از این شهر عبور می کنند . برخی از آنان در دلیجان توقف می کنند و کالا ها و اجناسی خریداری می کنند . مواظب باشید غش در معامله نکنید . پولی که از این طریق به دست می آورید حرام است . اموال خودتان را با مال حرام مخلوط نکنید . برخی از افراد، وقتی که میوه ای را در داخل جعبه می چینند؛ میوه ریز را در ته جعبه، و میوه درشت را در بالای جعبه قرار می دهند. اگر کسی میوه های درشت را دید و پسندید و خریداری کرد ،  این معامله ، معامله ای ای مخلوط به حرام است . هرگز به خاطر مبلغی جزئی که میخواهید  به آن برسید ؛ اموال خودتان را مخلوط به حرام نکنید).

     مرحوم حاج آقا نویسی مثال دیگری را نیز مطرح می کرد و می فرمود :

     ( اگر فروشنده ای لامپ و چراغی را در ویترین مغازه اش روشن کرد و جنسی را مرغوب و عالی معرفی کرد و مشتری هم به همین دلیل جنسی را خریداری کرد ، اگر مشتری جنس را به خانه اش برد و فهمید که مرغوب نیست و کلاه سرش رفته است؛ به این عمل می گویند غش در معامله . انجام این عمل حرام است و پولی که به دست می آید نیز مخلوط به حرام است . کالایی که در ویترین قرار می دهید و کالایی که به دست مشتری می دهید باید از کیفیت و مرغوبیت یکسان برخوردار باشد ).

روایاتی وجود دارد که غش در معامله را حرام دانسته است. برای مطالعه بیشتر « ادامه مطلب» را کلیک کنید.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۵ تیر ۹۴ ، ۲۰:۴۱
حمید رضا فتحی سقزچی

خاطره چهل و هفتم

تاکید بر انجام کارها برای رضای خدا

 

 تصاویر زیباسازی وبلاگ،قالب وبلاگ،خدمات وبلاگ نویسان،آپلودعکس، کد موسیقی، روزگذر دات کام http://roozgozar.com

     مرحوم حاج آقا نویسی پیوسته تاکید داشت .انسان باید هر کاری می کند . قصدش رضای خدا باشد ، یعنی برای رضایت خداوند آن کار را انجام دهد .

هنگامی که حاج آقا نویسی با معلمان سخن می گفت تاکید می کرد که یک معلم می تواند برای تدریس و درس دادن دروس مختلف ، نیت و قصد خود را رسیدن به رضای خدا قرار دهد .

درست است که یک معلم برای گرفتن حقوق ماهیانه تلاش می کند و زحمت می کشد ، اما این مساله ، هیچ منافاتی با این نکته ندارد که هم حقوق بگیرد و هم نیت خود را رضایت خداوند قرار دهد .

 

زنده یاد آیت الله نویسی در حال سخنرانی در دانشگاه

 تصاویر زیباسازی وبلاگ،قالب وبلاگ،خدمات وبلاگ نویسان،آپلودعکس، کد موسیقی، روزگذر دات کام http://roozgozar.com

هنگامی که حاج آقا نویسی در دانشگاه حضور می یافت و برای دانشجویان سخن می گفت تاکید می کرد که دانشجویان باید درس بخوانند. و مدرک بگیرند ، اما هدف اصلی خود را رضای خداوند قرار دهند. یعنی همه ی تلاش ، کوشش ، استخدام و مدرک گرفتن خود را در جهت رضایت خداوند متعال قرار دهند .

یاد آوری می کنم که دانشگاه آزاد اسلامی واحد نراق در سال های پایانی دهه ی شصت تاسیس گردید . اولین رئیس آن حجت الاسلام و المسلمین حاج سید مصطفی روحانی فرزند سید ابو الفضل بود . هنگامی که حاج آقا روحانی به عنوان نماینده مجلس شورای اسلامی انتخاب گردید ، حاج آقا نویسی با اهداء یک جعبه شیرینی او را بدرقه کرد .

  تصاویر زیباسازی وبلاگ،قالب وبلاگ،خدمات وبلاگ نویسان،آپلودعکس، کد موسیقی، روزگذر دات کام http://roozgozar.com

متذکر می گردم این جانب در سال 1371 به دانشگاه آزاد اسلامی واحد نراق پیوستم . دو فقره از عکس های آن زمان را در این پست قرار می دهم .

 

 ایستاده از چپ: آقای دکتر شریفیان_ حمید رضا فتحی سقزچی در تاریخ 2 مرداد1371 آزمون سراسری دانشگاه آزاد اسلامی

 ساختمان دانشکده علوم انسانی دانشگاه آزاد اسلامی واحد نراق، اولین و قدیمی ترین ساختمان این واحد دانشگاهی است که توسط فردی نیکوکار احداث و راه اندازی گردید

 تصاویر زیباسازی وبلاگ،قالب وبلاگ،خدمات وبلاگ نویسان،آپلودعکس، کد موسیقی، روزگذر دات کام http://roozgozar.com

 

 از راست: آقای حاجی زاده، دکتر کریم زارع و فرزندش، دکتر محمد مهدی مظاهری، دکتر شریفیان، حمید رضا فتحی سقزچی، زنده یاد سید محمد رضوی در تاریخ 2 مرداد 1371 

 تصاویر زیباسازی وبلاگ،قالب وبلاگ،خدمات وبلاگ نویسان،آپلودعکس، کد موسیقی، روزگذر دات کام http://roozgozar.com

حاج آقا نویسی تاکید داشت که حتی اگر به حیوانات غذا می دهید . هدف و نیت شما جلب رضایت خداوند سبحان باشد .

 

 تصاویر زیباسازی وبلاگ،قالب وبلاگ،خدمات وبلاگ نویسان،آپلودعکس، کد موسیقی، روزگذر دات کام http://roozgozar.com

قضیه ای  که تعریف  می کنم افسانه نیست ، بلکه واقعیتی است که در  بسیاری از کتاب های تاریخ به آن اشاره شده است .

مسجد سید اصفهان، یکی از وسیع ترین ، زیبا ترین و با عظمت ترین مساجد اصفهان است . در دوران پیروزی انقلاب ، تظاهرات عظیمی در آن برپا می شد؛ و امروزه نیز تجمعات بسیار بزرگ در آن برگزار می شود. .

این مسجد عظیم، توسط حجت السلام سید محمد باقر شفتی ، احداث گردیده است. هنگامی که او این مسجد عظیم را پایه گذاری کرد؛ عده ای از او پرسیدند: ( تو بسیار فقیر و تنگ دست بودی ، چگونه توانستی این مسجد عظیم را احداث کنی)

او در پاسخ گفت :

( زمانی که قحطی آمد و مردم برای زنده ماندن خود گوشت مردار و گوشت گربه و ... را می خوردند . ؛ من هم مانند دیگران از شدت گرسنگی و قحطی در حال مرگ بودم . تمامی آن چه را که پس انداز کرده بودم  . در دست گرفتم و به نانوایی مراجعه کردم؛ تا بتوانم یک قرص نان بخرم . جمعیت انبوهی در جلوی نانوایی تجمع کرده بودند و من پول و پس اندازم را دادم و یک قرص نان خریدم . وقتی که به خانه باز می گشتم سگ ماده ای را دیدم که روی زمین افتاد بود و پستان هایش از شدت گرسنگی خشکیده بود ، بچه هایش هم در حال مردن بودند . من با خود اندیشیدم؛ اگر من بمیرم فقط یک نفر هستم؛ اما این سگ ماده، چندین توله دارد و اگر بمیرد . همه  توله هایش نیز خواهند مرد . بنا بر این برای رضای خدا نان را خرد کردم؛ و در جلوی سگ گذاشتم. ایستادم و نگاه کردم ببینم چه می شود.

 

سگ ماده، نان را خورد؛ و پستانش بزرگ شد؛ و توله هایش شروع به شیر خوردن کردند . در همان لحظه دیدم که سگ ماده سرش را به سوی آسمان بلند کرد؛ و من احساس کردم که این سگ ماده، مرا دعا می کند .

به خانه ام آمدم  و به سمت قبله خوابیدم و پارچه ای روی سرم کشیدم. دعاهایی خواندم و شهادتین را گفتم .

حدود یک ساعتی گذشت . فردی آمد و در زد و پرسید: آیا شما سید شفتی هستید . ؟ گفتم بله .

گفت : من تاجرهستم. یک کشتی پارچه  از هندوستان آورده بودم؛ و نذر کردم؛ اگر به  سلامت رسیدم و پارچه ها را فروختم؛ مبلغ بیست تومان آن را به شما بدهم.

 اکنون آمده ام که نذر خود را اداء کنم؛ و این مبلغ پول را به شما بدهم . من بسیار شگفت زده شدم؛ زیرا بیست تومان پول، مبلغ بسیار هنگفتی بود؛ که هرگز در خواب هم ندیده بودم . از او پرسیدم: با این همه پول چه کنم؟ او پیشنهاد کرد؛ من بخشی از این پول را در بر دارم؛  و مابقی آن را به عنوان  مشارکت در واردات پارچه به خودش تحویل بدهم. یعنی در سود و زیان آن شریک شویم. من این پیشنهاد را پذیرفتم .

آن فرد در هر مرتبه ای که از هندوستان پارچه می آورد؛ مبالغ هنگفتی پول به من می داد.

من تصمیم گرفتم با پول هایی که از این طریق به دست می آورم ؛ در محله ی «بید آباد» زمین های وسیعی را جهت احداث مسجد خریداری کنم؛ بنا بر این مسجد مذکور را از این طریق احداث کردم ).

     من فقط یک قرص نان به سگ ماده ای دادم؛ اما خداوند متعال برکات عظیمی به من مرحمت کرد.

 

برای آگاهی بیشتر از تاریخچه مسجد سید اصفهان و زندگی نامه حجت الاسلام  سید شفتی بر روی (( ادامه مطلب )) کلیک کنید . 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۵ تیر ۹۴ ، ۲۰:۳۸
حمید رضا فتحی سقزچی
سه شنبه, ۹ تیر ۱۳۹۴، ۰۹:۱۳ ب.ظ

لیست پروژه­ های خیّرین شهر دلیجان

باسمه تعالی

لیست پروژه­ های خیّری شهر دلیجان



ردیف

نام خیّر

سال احداث

پروژه

ملاحظات






2

شادروان حضرت آیت­ الله نویسی

در دو دهه گذشته

کمک به احداث مسجد صاحب­ الزمان(عج)، مسجد جوادالائمه(ع) و پروژه فرهنگی مذهبی امام محمد باقر (ع)









http://www.alghadirdelijan.ir/View.aspx?id=13890815003557منبع
















۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۹ تیر ۹۴ ، ۲۱:۱۳
حمید رضا فتحی سقزچی
سه شنبه, ۹ تیر ۱۳۹۴، ۰۸:۴۷ ب.ظ

مبارزه با خرافات

خاطره چهل و پنجم

مبارزه با خرافات

نایت اسکین

     یکی از مسائلی که شادروان حاج آقا نویسی با آن مخالفت می ورزید (خرافات ) بود . مرحوم حاج آقا نویسی در یکی از سخنرانی هایش گفت :

    ( گاهی برخی از خواهران تلفن می زنند و می گویند؛ خروسی دارند که در طول روز می خواند . این خواهر ها می پرسند؛ علت آن چیست ؟ و با این حیوان خانگی چکار کنند ؟ من بارها  گفته ام به این قبیل مسائل توجه و اعتنا نکنید . خروس یک حیوان است و گاهی اوقات می خواهد سحر ها بخواند و گاهی می خواهد در روز بخواند . در این فکر نباشید که اگر خروسی در روز بخواند ، خوش یمن نیست و یا اینکه خبری بد در راه است و این قبیل حرفها ...)

     قبلا هم گفته ام که چون حاج آقا نویسی گاهی اهل مزاج و شوخی بود وقتی که سخنانش به این جا می رسید  در پایان می گفت : ( اگر احساس می کنید که خروس شما ، بی محل می خواند ، می توانید آن را به یک طلبه یا روحانی هدیه بدهید ...).

    وقتی صحبت حاج آقا نویسی به این جا می رسید ، حاضران به شدت می خندیدند .

     در یکی از روزها برای خواندن نماز جماعت ظهر و عصر به مسجد جامع رفتم. جمعیت اندکی حضور داشتند؛ زیرا روز 13 فروردین بود و مردم به سیزده به در رفته بودند .

     مرحوم حاج آقا مصطفی حائری – خدایش رحمت کند – روایتی از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم  را در دفترچه ام یاداشت کرد که مضمون ترجمه ی آن چنین بود ( به روزهای سال ، نحس نگویید؛ زیرا برای شما نحوست خواهد آورد ).

     حاج آقا حائری توضیح داد که ( اشتباه بزرگی است که مردم فکر می کنند  روز 13 فروردین ، نحس است . اگر نحس است پس چرا حضرت علی  علیه السلام  در روز سیزده رجب متولد گردید) .

     به هر حال مرحوم حاج آقا نویسی و نیز  مرحوم حاج آقا حائری با هر گونه خرافات، مخالفت می کردند.

     این نکته را توضیح دهم که اگر در امر دین خدا ، موضوعی  جدید ایجاد شود ، به این اقدام، بدعت گفته می شود؛ که حرام است .

 روایتی وجود ندارد که گذاشتن دسته گل و تاج گل را بر روی قبر مردگان تایید کند .

 روایتی وجود ندارد که بگوید برای مردگان خود آیینه و تفت بگذارید و شمع روشن کنید .

  این قبیل امور علی الظاهر از غرب و مسیحیت وارد جوامع مسلمان شده است. ما نباید از آنان تقلید کنیم. مکتب اسلام دستورات کامل تر و بهتری را در باره ی تکریم اموات وضع نموده است.

 اگر این قبیل امور به معنای بدعت در دین خدا باشد حرام است .

وظیفه ما مسلمانان است که اعمال ، رفتار و اعتقادات خود را از مرجع تقلید خود بپرسیم و استفتاء کنیم .

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۹ تیر ۹۴ ، ۲۰:۴۷
حمید رضا فتحی سقزچی