هفتاد خاطره از آیت الله نویسی امام جمعه فقید دلیجان

وبلاگ شخصی حمید رضا فتحی سقزچی
این جانب حمیدرضا فتحی سقزچی، دانش آموخته ی رشته حقوق عمومی دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران ، عضو هیات علمی دانشگاه ازاد اسلامی واحد نراق ، وکیل پایه یک دادگستری، دانشجوی دکتری تخصصی حقوق عمومی، متولد 1343 تهران ، اهل دلیجان و ساکن اصفهان می باشم. امیدوارم با بیان خاطراتی از آیت الله حسین رجبی نویسی امام جمعه فقید شهرستان دلیجان، - که فرزند نداشت - نسبت به بزرگداشت نام و یاد آن مرحوم، قدمی بردارم . ان شاءالله مورد رضایت امام زمان علیه السلام واقع گردد.

  دیدار با آقای نویسی پس از تحویل سال

 

 

 

 

عید بُرا (2) 

مردم دلیجان در گذشته های دور، در لحظه ی تحویل سال در مسجد حضور می یافتند.مسجد خانه خداست؛ و هیچ چیزی بهتر از این نیست که انسان در لحظه ی تحویل سال میهمان خدا باشد.اگر برایش مقدور نیست به مسجد برود، در امام زاده ها ، اماکن متبرک، کنار قبور شهدا و اولیای الاهی حاضر شود. اولیای خدا انسان ها را دعا می کنند. و حتی در عالم برزخ نیز دستشان باز است که کارهایی برای انسان ها انجام دهند.

 مسجد جامع دلیجان- عکس از فتو وبلاگ دلیجان دلیجان - استان مرکزی

مسجد جامع دلیجان - سه ستون در تصویر مشاهده می شود. مرحوم حاج آقا حایری همیشه کنار ستون وسط و رو به قبله می نشست؛ درس می داد؛ و برای این که در نماز جماعت، اتصال صفوف رعایت شود؛ در همین مکان می ایستاد؛ و به اقامه ی نماز جماعت می پرداخت

هر یک از محله های دلیجان دارای یک مسجد است. مسجد امام حسن مجتبی علیه السلام در محله ی باغ پنبه قرار دارد. در آن زمان خیابان طالقانی وجود نداشت. و پارک خیابان طالقانی نیز به صورت قبرستان بود.ما اهالی محله ی باغ پنبه ، در لحظه ی تحویل سال در مسجد امام حسن مجتبی حاضر می شدیم

مرحوم حاج موسی الرضا صادقی _ خدا رحمتش کند _ در داخل یک کاسه ی چینی، برخی از آیات قرآن، دعاها و اسماء جلاله ی الاهی را با آب زعفران می نوشت. سپس مقداری آب در آن می ریخت؛ و پس از پایان مراسم شادی بخش تحویل سال، مقداری از آب را به هر یک از حاضران می داد؛ بخورند. یادش به خیر، خیلی صفا داشت.

 مسجد جامع دلیجان- عکس از فتو وبلاگ دلیجان دلیجان - استان مرکزیامروزه علم و دانش پیشرفت زیاد کرده است. متخصصان ژاپنی که در آزمایشگاه های مجهز کار می کنند؛ با ارائه عکس هایی ثابت کرده اند؛ مولکول های آب ، پس از تماس فیزیکی با آیات قرآن ، بی درنگ، به صورت کریستال هایی بسیار شفاف، جذاب، زیبا ، چند بعدی و منظم در می آید. این اثر وضعی تماس آب با آیات قرآن است.

 در روایات هم هست که آیات خاص قرآن را بر ظرفی از آب بخوانید و بر آن بدمید و به بیمار بدهید بخورد.

طرح «سال نو را از مسجد آغاز کنیم» در مساجد استان تهران

از سازمان تبلیغات اسلامی، امامان مساجد و مسئولین امر خواهش می کنم که این مراسم فرح بخش را در لحظه ی تحویل سال در مساجد انجام دهند و همانند مراسم شب های قدر، درب مساجد در لحظه ی تحویل سال باز باشد؛ تا مردم به تلویزیون های اجنبی نگاه نکنند؛ بلکه در مساجد حضور یابند. مردم دلیجان که ذاتا به عالمان دینی علاقه مند هستند ؛ بعد از تحویل سال به منزل مرحوم آیت الله نویسی و منزل مرحوم آیت الله حاج شیخ مصطفی حایری می رفتند تا آنان را زیارت کنند. مرحوم حاج آقا حایری در هر یک از ملاقات ها ، روایتی را با خط ثلث و فوق العاده زیبا در دفترچه ام می نوشت. این دفترچه را یادگاری نگه داری می کنم.  

مرحوم حاج آقا نویسی معمولا حدیثی را می خواند و نصایحی می کرد. در یکی از ملاقات ها ، پس از تحویل سال به منزل حاج آقا نویسی رفتم. بعد از این جانب ، آقای غلام حسین صمدی که رییس آموزش و پرورش بود به همراه برخی دوستان اش آمدند.حاج آقا نویسی با آنان مصافحه و احوال پرسی کرد. سپس از آنان پرسید: چه خبر؟ آقای صمدی گفت: جدیدترین خبر این است که فصل بهار از راه رسید و ثابت کرد که بر زمستان غلبه کرده است. حاج آقا نویسی که اهل مزاح و شوخی بود گفت: خبر باید مفید فایده باشد.

 

 

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۴ شهریور ۹۴ ، ۱۸:۱۰
حمید رضا فتحی سقزچی
سه شنبه, ۲۴ شهریور ۱۳۹۴، ۰۶:۱۰ ب.ظ

خاطره پانزدهم عدم اقبال به شغل قضاوت


خاطره پانزذهم  عدم اقبال به شغل قضاوت 

 

                       

     در سال های نخست انقلاب اسلامی، قوه قضاییه به قضات فاضل و فقیه نیاز مبرم داشت. هر چند که این نیاز همیشه وجود خواهد داشت اما در آن سال ها بیشتر بود. یکی از روحانیون که در قوه قضاییه، مسئولیت جذب و استخدام قضات را به عهده داشت؛ بارها از حاج اقا نویسی دعوت کرده بود که به دادگستری بیاید و تصدی دادگاه کیفری یک را در سطح استان بپذیرد. و یا حتی در دیوان عالی کشور به عنوان قاضی عالی رتبه مشغول قضاوت شود. آقای نویسی به همه مناصب مذکور پشت پا زد و حاضر به پذیرفتن هیچ یک از آن ها نگردید. زمانی که بنده به ایشان مراجعه کردم تا برای شغل وکالت مشورت کنم؛ فرمود:  

(شغل خوبی نیست؛ زیرا وکیل را می خرند و او برای پول، هر کاری می کند).

     بنده فکر می کردم که وکیل می تواند فقط از حق و حقیقت دفاع کند؛ اما پانزده سال بعد، یعنی در سال 1386 به همان نتیجه ای رسیدم که آقای نویسی در روز نخست تذکر داده بود. حق و باطل ، آن قدر، مخلوط و ممزوج است که کمتر کسی توان تشخیص آن را دارد. آیا بیست میلیون تومان حق الوکاله، این ارزش را دارد که انسان حاضر شود کوچک ترین حقی از دیگران ضایع شود؛ ودر قبال آباد کردن دنیای دیگری، خود در سرای آخرت معذب بماند؟ آقای نویسی را خدایش بیامرزد؛ ابتدا خود به علمش عمل می کرد وپس از آن دیگران را نصیحت می کرد. نخست خودش از شغل قضاوت روی برگرداند و بعد مرا توصیه کرد این گونه مشاغل را رها کنم .  

 

 

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۴ شهریور ۹۴ ، ۱۸:۱۰
حمید رضا فتحی سقزچی
سه شنبه, ۲۴ شهریور ۱۳۹۴، ۰۶:۰۹ ب.ظ

خاطره چهاردهم هر حرف راست را نشاید گفتن

خاطره چهاردهم

هر حرف راست را نشاید گفتن     

 

      دروغ

امام جمعه فردی است که سخن اش دارای بازتاب وسیع و گسترده در سطح جامعه است. ای بسا ممکن است از مسایل و مطالبی محرمانه مطلع شود و یا حتی بولتن های محرمانه به دست اش برسد. کوچک ترین اشتباه در بیان مطالب پیامد های منفی به دنبال خواهد داشت. مرحوم حاج آقا نویسی این جمله را مکرر بیان می کرد که گفتن دروغ حرام است؛ اما گفتن حرف راست واجب نیست. به عبارت دیگر، وقتی که گفتن حرف راست مشکلاتی برای دیگران و جامعه به وجود می آورد؛ گفتن آن حرف راست واجب نیست.

 

 http://atasheentezar.persiangig.com/%D8%AC%D8%AF%D8%A7%20%DA%A9%D9%86%D9%86%D8%AF%D9%87%20%D9%85%D8%AA%D9%86/4.gif

سوره نحل آیه 116 :

برخورداری کمی است در دنیا دروغ گویان را و برای ایشان

عذابی دردناک است در آخرت.

http://atasheentezar.persiangig.com/%D8%AC%D8%AF%D8%A7%20%DA%A9%D9%86%D9%86%D8%AF%D9%87%20%D9%85%D8%AA%D9%86/4.gif

مذمت و جزای دروغ در ایات الهی و احادیث را در ادامه مطلب مطالعه کنید

 

http://atasheentezar.persiangig.com/%D8%AC%D8%AF%D8%A7%20%DA%A9%D9%86%D9%86%D8%AF%D9%87%20%D9%85%D8%AA%D9%86/5.gif

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۴ شهریور ۹۴ ، ۱۸:۰۹
حمید رضا فتحی سقزچی
سه شنبه, ۲۴ شهریور ۱۳۹۴، ۰۶:۰۹ ب.ظ

خاطره سیزدهم مراودت با مردم


خاطره سیزدهم    

 

                     مراودت با مردم  

  

http://www.roozgozar.com/piczibasazi/animator-ofoghi/01/www.roozgozar.com-2095.gif

 

   امام علی (ع) :آنچنان با مردم آمیزش و رفت و آمد کنید که اگر مردید

 

برایتان بگریند و اگر ماندید شوق دیدار شما را داشته باشند .   

 

نهج البلاغه

              http://www.roozgozar.com/piczibasazi/animator-ofoghi/01/www.roozgozar.com-2095.gif

از ویژگی های آقای نویسی این بود که با مردم نشست و برخاست می کرد؛ با  آنان غذا می خورد؛ در مراسم مختلف آنان شرکت می کرد؛ به منزل آنان می رفت و با مردم رفیق بود. یکی از رموز موفقیت ایشان همین بود که دستورات پیامبر عظیم الشان اسلام را نصب العین خود قرار می داد. به عنوان مثال چند ساعت قبل از بستری شدنش که منجر به ارتحال اش گردید؛ در مراسم ترحیم والده آقای عبدالله دلاوری در مسجد حضور یافت و فاتحه خواند. آقای دلاوری قاضی دادگستری اصفهان بود.


http://blogcod.parsskin.com/zibasazi/joda-konandeh/116.gif 

در ادامه مطلب فرمایشات امیر المومنین علی (ع)

 

 http://blogcod.parsskin.com/zibasazi/joda-konandeh/116.gif


 

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۴ شهریور ۹۴ ، ۱۸:۰۹
حمید رضا فتحی سقزچی
سه شنبه, ۲۴ شهریور ۱۳۹۴، ۰۶:۰۸ ب.ظ

خاطره دوازدهم حوزه علمیه دلیجان


 

 

 

خاطره یازدهم حوزه علمیه دلیجان                             

مسجد جامع دلیجان در سال های قبل از دهه 50 خورشیدی از خشت و گل ساخته شده بود. در قسمت جنوبی مسجد که به عنوان حیاط مورد استفاده قرار می گیرد، درگذشته ، دور تا دور حیاط مسجد، اتاق هایی قرار داشت که به صورت طاق ضربی ساخته شده بود و به عنوان حجره ، مورد استفاده قرار می گرفت. در اوایل دهه ی پنجاه شمسی ، به دستور مرحوم آیت الله العظمی مرعشی نجفی ره ، تعدادی از روحانیون حوزه ی علمیه قم، رهسپار دلیجان شدند و تحت نظارت مرحوم آیت الله حاج شیخ مصطفی حایری امام جماعت مسجد جامع دلیجان شروع به ادامه تحصیل کردند. علاوه بر این مرحوم آیت الله العظمی مرعشی نجفی ره، وارد دلیجان شد و مراسم با شکوهی به مناسبت ورود ایشان در مسجد جامع برگزار شد.

بنیانگذار کتابخانه ای عرشی + ویدئو، تصویرسازی و اینفوگرافی

 

شاید سال 1353 شمسی بود که به اتفاق بسیاری ار مردم در مسجد جامع گرد آمدیم و خیلی انتظار کشیدیم تا معظم له را مشاهده و زیارت نماییم. حیاط را فرش کرده بودند و مرحوم حاج رحمت الله باقری که موذن و نوحه خوان مسجد جامع بود از طریق بلندگو اعلام کرد که متفرق نشوید و ان شاء الله حضرت آیت الله العظمی مرعشی نجفی امشب در جمع ما حضور خواهند یافت. سر انجام انتظار به پایان رسید و ایشان به اتفاق هیات همراه از درب کوچکی که در ضلع غربی مسجد، یعنی رو به روی منزل حاج آقا حایری قرار داشت وارد حیاط مسجد شد و مردم خوشحالی بسیار کردند . هر چند که ورود ایشان به دعوت حاج آقا حایری صورت گرفت. اما برداشت شخصی بنده این بود که عده ای از عناصر فرقه ضاله بهاییت در شهر نراق تبلیغاتی را به راه انداخته بودند که مورد حمایت رژیم ستم شاهی نیز قرار می گرفت. تشکیل حوزه علمیه دلیجان توسط آیت الله العظمی مرعشی نجفی ره و نیز ورود ایشان به دلیجان، شاید علت اصلی اش، خنثی سازی تبلیغات بهایی ها بود. البته اکثریت مردم دلیجان  در آن سال ها مقلد ایشان بودند. بهایی ها فهمیدند شهر نراق در طول تاریخ مهد فقاهت و دین پروری بوده است و نمی توانند در این شهر مذهبی و دینی، پایگاهی  داشته باشند و کسی را گمراه کنند؛ بنا بر این، پس از مدتی این شهر را ترک  کردند و رفتند. آری آنها به درستی دریافتند که مسجد جای بی ادبی نیست. شهر نراق، به برکت قدوم فقهای عظام، شهری شهیدپرور است و در عمل ثابت کرده که برای مجد و عظمت اسلام، جان فدا می کند. حوزه علمیه دلیجان نیز پس از مدتی فعالیت، به دلیل عدم وجود اساتید مختلف و امکانات دیگر تعطیل شد و همه روحانیون محترم به قم مراجعت کردند. بنده در خردادماه 1362 شمسی دیپلم تجربی گرفتم و به رغم این که در کنکور یکی از مراکز آموزش عالی پذیرفته شده بودم به حاج آقا نویسی مراجعه کردم تا طلبه شوم. حاج آقا نویسی معرفی نامه ای نوشت و مرا به حجت الاسلام والمسلمین حاج سید طاها مقدسی امام جمعه و رییس حوزه علمیه ی محلات معرفی کرد. حاج آقا نویسی در نامه اش نوشت: حامل این نامه، همان فردی است که چند روز قبل در منزل آقای ... راجع به ایشان با شما صحبت کردم. بنده نامه را به محلات بردم و به طور رسمی و تمام وقت طلبه شدم و تحصیلات حوزوی خود را آغاز کردم. خداوند آقای نویسی را رحمت کند که افراد مستعد را تشویق می کرد تا طلبه شوند و برای ترویج دین اسلام بکوشند.

 

 

 مسجد جامع دلیجان- عکس از فتو وبلاگ دلیجان دلیجان - استان مرکزی

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۴ شهریور ۹۴ ، ۱۸:۰۸
حمید رضا فتحی سقزچی
سه شنبه, ۲۴ شهریور ۱۳۹۴، ۰۶:۰۸ ب.ظ

خاطره یازدهم حضور حاج آقا نویسی در جمع رزمندگان


 حضور حاج آقا نویسی در جمع رزمندگان و قرائت نامه حضرت امام


بنقل از احمد سعیدی

18دی ماه،1363 بعد از نماز صبح همه نیروها را به خط کردند و بعد از دادن جیره یک روزه، ما را از انرژی به بیرون بردند. تا ظهر راه می رفتیم، از انرژی دور شدیم و از پل هزاردستان هم گذشتیم. باران آمده و همه جا گل شده، همه کفش ها و لباس ها گلی شد. تا عصر در پشت خاکریزها بودیم و سپس به انرژی برگشتیم. برخی از بچه ها سرما خوردند، شهید احمد قاسمیان جوشانده درست کرد و خوردیم. فردا نیز این برنامه انجام شد؛

   http://www.blogfa.com/photo/m/mt613.gif   

اما امروز به محل خاکریزهای طرح لبیک یا خمینی آمدیم که اردوگاه خیبر هم بود. فرماندهان می گفتند علت بیرون آمدن ما از انرژی این است که عراق اعلان کرده که می خواهد انرژی را بمباران کند.

http://img1.tebyan.net/big/1388/09/441591431947131651575623820911738893237.jpg

یک شب حاج آقا نویسی امام جمعه دلیجان به نمازخانه لشکر آمد، و ضمن سخنان خود، نامه ای هم از امام خمینی عزیز قرائت کرد، بچه ها خیلی گریه کردند که امام اینقدر از رزمندگان تجلیل کرده است.

 

 

جامانده از شهیدان، طلبه جانباز، احمد سعیدی

منبع :http://asaeedi.andishvaran.ir/fa/shownote.html?DataID=4741

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۴ شهریور ۹۴ ، ۱۸:۰۸
حمید رضا فتحی سقزچی
دوشنبه, ۲۳ شهریور ۱۳۹۴، ۰۵:۴۷ ب.ظ

خاطره دهم حضور حاج آقا نویسی در جمع رزمندگان

حضور حاج آقا نویسی در جمع رزمندگان و قرائت نامه حضرت امام

بنقل از احمد سعیدی

18دی ماه،1363 بعد از نماز صبح همه نیروها را به خط کردند و بعد از دادن جیره یک روزه، ما را از انرژی به بیرون بردند. تا ظهر راه می رفتیم، از انرژی دور شدیم و از پل هزاردستان هم گذشتیم. باران آمده و همه جا گل شده، همه کفش ها و لباس ها گلی شد. تا عصر در پشت خاکریزها بودیم و سپس به انرژی برگشتیم. برخی از بچه ها سرما خوردند، شهید احمد قاسمیان جوشانده درست کرد و خوردیم. فردا نیز این برنامه انجام شد؛

  

اما امروز به محل خاکریزهای طرح لبیک یا خمینی آمدیم که اردوگاه خیبر هم بود. فرماندهان می گفتند علت بیرون آمدن ما از انرژی این است که عراق اعلان کرده که می خواهد انرژی را بمباران کند.

یک شب حاج آقا نویسی امام جمعه دلیجان به نمازخانه لشکر آمد، و ضمن سخنان خود، نامه ای هم از امام خمینی عزیز قرائت کرد، بچه ها خیلی گریه کردند که امام اینقدر از رزمندگان تجلیل کرده است.

 

 

جامانده از شهیدان، طلبه جانباز، احمد سعیدی

منبع :http://asaeedi.andishvaran.ir/fa/shownote.html?DataID=4741

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۳ شهریور ۹۴ ، ۱۷:۴۷
حمید رضا فتحی سقزچی
دوشنبه, ۲۳ شهریور ۱۳۹۴، ۰۵:۴۶ ب.ظ

خاطره نهم ارادت به خاندان اهل بیت علیهم السلام

 خاطره نهم  ارادت به خاندان اهل بیت علیهم السلام  

 

یا فاطمة (المعصومة) إشفَعی لنا فی الجنّة

یکی ازموفقیت های انسان دل دادگی به خاندان عصمت و طهارت علیهم السلام می باشد. این توفیق را خداوند سبحان فقط به برخی از بندگان اش عطا می کند. مردم دلیجان از دیر باز شیفته بارگاه ملکوتی حضرت معصومه سلام الله علیها بوده اند. یکی از برکات شهر دلیجان ، همجواری با شهرمقدس قم است. به گونه ای که باعث گردیده ، افراد بسیاری روزانه، از شهر دلیجان عازم زیارت آن بانوی گرامی اسلام شوند؛ و به بوسیدن عتبه ی مقدسه ی دخت موسی بن جعفر علیهم السلام نائل گردند.

 

هوای دیدن خورشید درسرم افتاد

که ناگهان به دلم جذبه ی حرم افتاد

کسی میان دلم ((اشفعی لنا ))میخواند

کسی که خاک ترین بودو از طلا میخواند

شبی که فال بجز عشق را نمی آورد

دلم برای زیارت بهانه می آورد

کسی میان دلم ((اشفعی لنا))می خواند

صدا صدای خودم بود از شما می خواند

 

آقای نویسی در اوایل دهه 70 که قرار شد شهر قم از استان مرکزی منتزع و به استان قم تبدیل شود ؛ به اتفاق برخی مسئولین دیگر با رییس جمهور وقت، حجت الاسلام والمسلمین هاشمی رفسنجانی ملاقات کرد و درخواست نمود که شهر دلیجان به دلیل پیوندهای فرهنگی، تاریخی، مذهبی، اجتماعی و جغرافیایی به استان قم ملحق شود. رییس جمهور وقت پذیرفت اما با مخالفت نمایندگان اراک درمجلس شورای اسلامی مواجه شد. نمایندگان اراک در مجلس شورای اسلامی، علاقه مند بودند که استان پهناور داشته باشند و شهرستان دلیجان زیر نظر آنان باشد. این مخالفت ها ذره ای از شیفتگی مردم دلیجان به ساحت مقدس حضرت معصومه علیها سلام نکاست. آنان بیش ازبیست سال، برای رسیدن به هدف خود، لحظه شماری می کنند.

این جانب، نگارنده این سطور، متذکر می شوم که پدر بزرگ مادری ام مرحوم عباسعلی حسینی دلیجانی، که برای کار کشاورزی و کسب فیض درمحضر جلسات عمومی مرحوم آیت الله العظمی بروجردی به قم عزیمت می کرد؛ درسال 1341 در شهر قم، دار فانی را وداع گفت و در قبرستان وادی السلام، بخش دو، ردیف 127، قبر شماره 16 در خاک آرمید.

 

پدرش مرحوم محمد حسن نیز در شهر قم، چهره در نقاب خاک کشید؛ ومحمد حسین ، پدرمحمد حسن هم در همان جا فوت کرد. محمد حسن و پدرش محمد حسین در قبرستان خاکفرج مدفون گردیده اند. امروزه اثری از این قبرستان نیست و به گذرگاه عمومی و خیابان تبدیل شده است.

برای شادی روح همه رفتگان و پدر بزرگ ام مرحوم عباسعلی حسینی دلیجانی ، فرزند محمد حسن، فرزند محمد حسین، فرزند زین العابدین صلوات می فرستیم: اللهم صل علی محمد و آل محمد.             

 

 

 

 در ادامه تعدای عکس شهر قم گذاشته شده  لطفادیدن فرمایید

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۳ شهریور ۹۴ ، ۱۷:۴۶
حمید رضا فتحی سقزچی
دوشنبه, ۲۳ شهریور ۱۳۹۴، ۰۵:۴۶ ب.ظ

خاطره هشتم در خدمت شهر بودن


در خدمت شهر بودن                             

یکی دیگر از ویژگی های  آقای نویسی این بود که خود را در خدمت شهر می دانست نه در خدمت شخص. اگر کسانی که کاراجتماعی و سیاسی انجام می دهند درتصمیمات خود این نکته مهم را مد نظر داشته باشند ؛ دچار تنگناها و معضلات اجتماعی نخواهند شد. آقای نویسی در تصمیماتی که می گرفت، خدا را در نظر می گرفت؛

«و من یتوکل علی الله، فهُوَ حسبُه»

و به همین دلیل منافع جمع را بر منافع شخص یا اشخاص خاص ترجیح می داد. از ابتدای شهر دلیجان به سمت اصفهان، زمین های بسیار زیادی به نام فردی خاص ، سند صادر شده بود. فقط بخش محدودی از زمین ها جزو مستثنیات محسوب می گردید؛ و طبق قانون باید در اختیار مالک آن قرار می گرفت.

 

 

مرحوم نویسی تلاش گسترده ای کرد تا توانست آن زمین ها را به دولت بازگرداند؛ اکنون زمین های مذکور از سوی دولت به جوان ها واگذار شده و به صورت شهرک های زیبایی در آمده است.

 

 

 

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۳ شهریور ۹۴ ، ۱۷:۴۶
حمید رضا فتحی سقزچی
دوشنبه, ۲۳ شهریور ۱۳۹۴، ۰۵:۴۵ ب.ظ

خاطره هفتم تحقیق قبل از ادای شهادت

               

  تحقیق قبل از ادای شهادت      

                         

  

رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم :

وقد سُئلَ عن الشهادَةِ: قال: هل تَرَى الشمسَ ؟ على مِثلِها فَاشهَدْ ، أو ، دَعْ .

آفتاب را مى‏بینى ؟ هرگاه موضوع به همین روشنى بود شهادت بده و گرنه خوددارى کن .
                                                                                
            وسائل الشیعه : ۱۸ / ۲۵۰ /3

 

یکی از ویژگی های حاج آقا نویسی این بود؛

هنگامی که کسی، استشهادیه ای را نزد ایشان می برد که امضاء کند؛ ابتدا راجع به صحت و سقم آن تحقیق می کرد.

خاطره ای را در این باره به یاد می آورم.

مرحوم پدرم در رحمت آباد دلیجان مغازه ای کوچک داشت و درسال 1369 تصمیم گرفت آن جا را به مغازه کبابی تبدیل کند. اتحادیه اصناف دلیجان، منطقه رحمت آباد را خارج از محدوده شهری می دانست و تصمیم گیری در این زمینه را در صلاحیت اداره کل راه و ترابری مرکز استان اعلام کرده بود. کارشناسان اداره مذکور، صدور مجوز را منوط کرده بودند به این که، مغازه  مذکور،قبل ازسال 1365 احداث شده باشد. پدرم از آقای نویسی خواسته بود شهادت نامه ای را امضاء کرده و مراتب را مورد تایید قرار دهد. حاج آقا نویسی شخصا با بنده تماس تلفنی گرفت و سوال کرد که تاریخ احداث بنا چه سالی بوده است. بنده اظهار بی اطلاعی کردم. سپس،  پدرم مدارکی را ازطریق مالکین قبلی بنا تهیه کرده بود و آن ها را نزد آقای نویسی برده بود. حاج آقا نویسی پس از مطالعه مدارک ، استشهادیه ر ا امضاء کرده بود و به پدرم تحویل داده بود. برای شادی روح پدرم و همه رفتگان صلوات می فرستیم.


اللهم صل علی محمد و آل محمد.  

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۳ شهریور ۹۴ ، ۱۷:۴۵
حمید رضا فتحی سقزچی