هفتاد خاطره از آیت الله نویسی امام جمعه فقید دلیجان

وبلاگ شخصی حمید رضا فتحی سقزچی
این جانب حمیدرضا فتحی سقزچی، دانش آموخته ی رشته حقوق عمومی دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران ، عضو هیات علمی دانشگاه ازاد اسلامی واحد نراق ، وکیل پایه یک دادگستری، دانشجوی دکتری تخصصی حقوق عمومی، متولد 1343 تهران ، اهل دلیجان و ساکن اصفهان می باشم. امیدوارم با بیان خاطراتی از آیت الله حسین رجبی نویسی امام جمعه فقید شهرستان دلیجان، - که فرزند نداشت - نسبت به بزرگداشت نام و یاد آن مرحوم، قدمی بردارم . ان شاءالله مورد رضایت امام زمان علیه السلام واقع گردد.

۱۴ مطلب در آبان ۱۳۹۴ ثبت شده است

جمعه, ۲۹ آبان ۱۳۹۴، ۰۴:۱۳ ب.ظ

خاطره ی پنجاه و نهم در ره منزل لیلی

خاطره ی پنجاه و نهم - در ره منزل لیلی 

    تقریبا در اوایل دهه ی 1370 شمسی به منزل مرحوم حاج آقا نویسی امام جمعه شهرمان دلیجان رفتم تا ایشان را زیارت کنم. چند روزی مانده بود که حجاج بیت الله الحرام به مراسم حج مشرف شوند. از حاج آقا نویسی پرسیدم: آیا امسال هم به حج مشرف می شوید؟

     حاج آقا نویسی که چند ماه پیش از آن، قلبش را عمل کرده بود؛ و عملش هم به صورت باز انجام شده بود؛ به بنده فرمود؛ حتما به مراسم حج مشرف خواهد شد و وظایفش را به عنوان روحانی کاروان انجام خواهد داد. 

   حاج آقا نویسی در آن لحظه پیراهنش را بالا زد و من شکم اش را به من نشان داد که به دلیل عمل جراحی و دوخته شدن، هنوز مقدار زیادی از آثار جراحت بر روی آن قابل مشاهده بود. 

در آن لحظه، وقتی که آثار عمل جراحی باز و دوخته شدن شکم ایشان را دیدم؛ حالت خاصی بر من مستولی شد؛ و به خاطرم رسید که بعضی ها به خاطر یک سرما خوردگی حاضر نیستند در محل کار خود حضور یابند. به یاد این شعر افتادم:

در ره منزل لیلی که خطرهاست در آن           شرط اول قدم آن است که عاشق باشی

     عالمان دینی را حصون الاسلام می نامیم. یعنی هر عالمی حصن الاسلام است. یعنی قلعه بان است. یعنی در هر شهری که حضور دارد؛ باید از قلعه ی دین و احکام اسلام محافظت کند. نه این که خدای ناکرده به کارخانه داری و امور اقتصادی روی آورد. انجام امور اقتصادی چه ربطی به فقاهت دارد؟

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۹ آبان ۹۴ ، ۱۶:۱۳
حمید رضا فتحی سقزچی

خاطره ی پنجاه وهشتم جلوگیری از غیبت کردن دیگران 


      در سال 1366 یکی از مدیران شهر مورد انتقاد مردم قرار گرفت. مردم از منش و نحوه برخورد مدیر مزبور به شدت شاکی شده بودند. تقریبا بیست نفر از مردم به نمایندگی از سوی بقیه، در جلسه ای که حاج آقا نویسی حضور داشت، شروع به بیان شکایت کردند. حاج آقا نویسی در جمله کوتاه فرمود: «من نسبت به ایشان نظری ندارم» . 

     جمله ای که ایشان بیان کرد؛ بسیار مختصر بود؛ اما معنای زیادی را در خود داشت. بنده در آن زمان جوان بودم و تصور کردم که حاج آقا نویسی نمی خواهد به حرف دل مردم گوش کند. 

    مدیر مذکور جند هفته بعد معزول گردید. از جمله ای که حاج آقا نویسی در آن جلسه گفت؛ چندین مطلب مهم آموخته می شود: 

الف: با گفتن این جمله از بروز تشتت در سطح شهر جلوگیری کرد.

ب: با خاستن از جلسه ، از بدگویی کردن نسبت به یک مدیر ارشد ممانعت کرد.

ج: در قضاوت کردن نسبت به آن مدیر عجله نکرد؛ و حرف آنان را فورا تایید نکرد. این عمل ممکن بود آن افراد را به واکنش شدیدتر و مطرح کردن قضیه در مرکز استان وادار کند.

د: حفظ آبروی افراد لازم و ضروری می دانست.

ه: با عزل آن فرد توسط مقامات استانی مشخص گردید که حاج آقا نویسی با ظرافت بسیار می تواند جو آرام شهر را حفظ کند.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۹ آبان ۹۴ ، ۱۵:۲۴
حمید رضا فتحی سقزچی
پنجشنبه, ۲۱ آبان ۱۳۹۴، ۰۸:۱۴ ب.ظ

خاطره ی پنجاه و هفتم تاکید بر کم غذا خوردن

خاطره ی پنجاه و هفتم تاکید بر کم غذا خوردن 

حاج آقا نویسی نقل می کرد که روزی شیطان بر حضرت یحیی وارد شد؛ و حضرت یحیی علیه السلام از او پرسید که این طناب های مختلف و رنگارنگ چیست که با خود حمل می کنی؟ شیطان پاسخ داد: «این ها وسایل و ابزار کار من است. هر کسی را با نوع خاصی از این طناب ها به سوی خودم می کشانم و او را گول می زنم؛ و نقطه ضعف هر کسی را نیز می دانم».

حضرت یحیی پرسید:«مرا چگونه و از چه طریقی گول می زنی؟» شیطان پاسخ داد:« راه گول زدن تو را به خوبی می دانم؛ و آن این است که در هنگام غذا خوردنت ، در تو ایجاد اشتها می کنم تا بیشتر غذا بخوری؛ وقتی که غذای زیاد می خوری، سست و کاهل می شوی؛ و نمی توانی عبادت کنی و پس از خواب آلود شدن به خواب فرو می روی».

حضرت یحیی به سرعت متوجه نقطه ضعف خودش شد؛ و در همان لحظه سوگند یاد کرد که از این به بعد، هرگز سیر غذا نخورد. شیطان هم که تصمیم راسخ حضرت یحیی را مشاهده کرد؛ سوگند خورد که از این پس ، هرگز کسی را راهنمایی نخواهد کرد.

حاج آقا نویسی پس از بیان این روایت به اثرات بیماری زای زیاد غذا خوردن اشاره می کرد و توضیح می داد که نه تنها زیاد غذا خوردن برای انسان هیچ فایده ای ندارد؛ بلکه حتی آثار مخربی بر روح و روان انسان خواهد داشت؛ و برخی چیزهای منفی  را نیز افزایش می دهد. انسان های لاغر سالم تر هستند؛ و تحرک آنان در نود سالگی بیشتر و راحت تر است.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۱ آبان ۹۴ ، ۲۰:۱۴
حمید رضا فتحی سقزچی
پنجشنبه, ۲۱ آبان ۱۳۹۴، ۰۷:۵۵ ب.ظ

خاطره پنجاه و ششم دور نریختن خرده نان

خاطره پنجاه و ششم دور نریختن خرده:


ایشان در مطلبی جالب توضیح می داد که: « ما در خانه امان هرگز خرده نان را که در سفره جمع می شود؛ دور نمی ریزیم؛ بلکه جمع می کنیم؛ و هر چند وقت یک بار ، آبدوغ خیار تهیه می کنیم؛ و خرده نان ها را در کاسه می ریزیم؛ و میل می کنیم. آن قدر خوشمزه می شود که می گوییم: این الملوک و ابناء الملوک».

هنگامی که حاج آقا نویسی این جمله عربی را بیان می کرد؛ حاضران به شدت می خندیدند. معنی آن این است که پادشاهان و فرزندان آن ها کجایند؛ تا بیایند ببینند؛ که آین غذای ساده چه لذتی دارد.

این جانب، نویسنده این سطور، به تبعیت از حاج آقا نویسی همه ساله، به ویژه در فصل تابستان این غذا را

تهیه می کنم؛ و اندکی نعناء خشک و اندکی کاکوتی هم به آن اضافه می کنم؛ آنقدر لذیذ است که 

هیچ غذایی بهتر از آن وجود ندارد.

 ن 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۱ آبان ۹۴ ، ۱۹:۵۵
حمید رضا فتحی سقزچی
پنجشنبه, ۲۱ آبان ۱۳۹۴، ۰۷:۳۵ ب.ظ

خاطره ی پنجاه و پنجم تاکید بر اسراف نکردن

خاطره ی پنجاه و پنجم : تاکید بر اسراف نکردن 


              یکی از مباحثی که شادروان حاج آقا نویسی بارها مورد تاکید قرار می داد؛ این بود که اسراف حرام است. 

            ایشان می گفت: «انسان در هیچ امری از امور زندگی نباید اسراف کند. به ویژه در مصرف آب و برق و مانند این ها تلاش کنید که به اندازه ضرورت مصرف کنید. حتی وقتی به داخل دستشویی می روید؛ این گونه نباشد که از ابتدای ورود تا هنگامی که می خواهید خارج شوید؛ شیر آب را باز بگذارید؛ و آب را بیهوده مصرف کنید».


حتی در هنگام وضو گرفتن نیز باید مواظب باشیم که با حداقل آب مورد نیاز وضو بگیریم 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۱ آبان ۹۴ ، ۱۹:۳۵
حمید رضا فتحی سقزچی
يكشنبه, ۱۰ آبان ۱۳۹۴، ۰۷:۲۳ ب.ظ

بیو گرافی و عکس های زنده یاد آیت الله نویسی

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۰ آبان ۹۴ ، ۱۹:۲۳
حمید رضا فتحی سقزچی

خاطره پنجاه و جهارم

خوش رفتاری با کودکان و جذب آنها به مسجد ی شدن 


       برخی از افرادی که به مسجد صاحب الزمان می رفتند و یا نماز گذرانی که برای حضور در نماز جمعه به مسجد جامهع  می رفتند و فرزندان خردسال خود را نیز به همراه  می بردند .

شادروان حاج آقا نویسی هر گاه کودک خردسالی را می دیدند  بر سر و صورت آن کودک دست می کشیدند و نوازش می کردند .

      این رفتار روحانیون تاثیر بسیاری زیادی بر جذب کودکان به دین و آموزه های اسلامی دارد .

کودکان و نوجوانان  سرمایه های بسیار عظیمی در مراسم دینی و مذهبی هستند . اینان در آینده ای نه چندان دور  ؛ مدیریت  خانوناده ها و جامعه را ب عهده می گیرند .

حضور کودکان و نوجوانان در مساجد و مراسم  مذهبی برکات زیادی برای جامعه دارد .

این جانب در موارد بسیار زیادی مشاهده نمودم ام که برخی روحانیون  هنگامی  که کودکی در مسجد مشاهده می کردند  دست در جیب خود می کردند و یک شکلات در می آوردند و به آن کودک می دادند .

به عنوان مثال اشاره می کنم که آقای حاج محمدرضاباقری که ازفرهنگیان بازنشسته وازمداحان قدیم یشهردلیجان  می باشد. پسری به نام میثم دارد . هنگامی که میثم باقری تقریبا 5 ساله بود  و به همراه پدرش در جلسه های قرائت قرآن شرکت می کرد . مرحوم حاج آقا نویسی با او مزاح می کرد . 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۰ آبان ۹۴ ، ۱۸:۲۹
حمید رضا فتحی سقزچی

خاطره پنجاه و سوم

ترجیح منافع ملی بر منافع جناحی اشخاص 


     شادروان حاج آقانویسی در خطبه های نماز جمعه ؛ منافع ملی را بر منافع افرادی خاص ترجیح می داد .

مثالی که ذکر می کنم  این قضیه را به وضوح روشن می کند . در چهاردهم اسفند ماه 1359 شمسی حوادث خطرناکی در تهران اتفاق افتاد و رئیس جمهور وقت با اقدامات ناسنجیده و ناپخته اش ؛ به بروز اختلافات خطرناک دامن می زد .

    جامعه ما بصورت دو قطبی  در آمده بود   به گونه ای که حتی در داخل خانواده ها هم مشاهده می گردید  که برخی از اعضای خانواده ها  در تشخیص حق و باطل  با مشگل جدی روبرو  بودند .

برخی از افراد که در نماز جمعه  حضور می یافتند  ؛ سئوالاتی را می نوشتند و سئوالاتی را راجع  به مسایل  سیاسی و به ویژه  اختلافات موجود می پرسیدند .

شادروان حاج آقا نویسی به ظرافت خاصی از کنار این مباحث عبور می کرد  و از طرح سئوالات مذکور  اجتناب می کرد . ایشان منافع ملی و نظام مقدس جمهوری اسلامی را بالاتر از منافع یک جریان خاص می دانست .

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۰ آبان ۹۴ ، ۱۸:۲۸
حمید رضا فتحی سقزچی
يكشنبه, ۱۰ آبان ۱۳۹۴، ۰۶:۲۷ ب.ظ

خاطره پنجاه و دوم - تاکید بر حریص بودن انسان

 

خاطره پنجاه و دوم

تاکید بر حریص بودن انسان

در روایات  می خوانیم  که الانسان  حریص  ما منع یعنی انسان برهر چه منع می شود حریص می گردد .

مرحوم حاج آقا نویسی  تاکید داشت  که انسان همیشه حریص است و در امور دنیایی و مادی هرگز مانع نمی شود .

حاج آقا نویسی مثالی را ذکر می کرد و می گفت :

( اگر همه  شهر دلیجان را به یک فرد بدهند ؛ چون انسان همیشه حریص می باشد . در این فکر خواهد  بود که شهر نیم ور را هم ضمیمه اموالش کند . ) 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۰ آبان ۹۴ ، ۱۸:۲۷
حمید رضا فتحی سقزچی
يكشنبه, ۱۰ آبان ۱۳۹۴، ۰۶:۲۶ ب.ظ

خاطره پنجاه و یکم پرهیز از القاب

خاطره پنجاه و یکم :

پرهیز از القاب 


شادروان حاج آقا نویسی  نسبت به القاب رایج بی تفاوت بود . در سال 1371 شمسی که انتخابات مجلس خبرگان  رهبری برگزتار گردید ؛ چهار تن از استان مرکزی مورد تایید شورای نگهبان  قرار گرفتند . این بدان معنی است که افراد مذکور  به عنوان مجتهد شناخته شده اند . .

قبل از برگزاری انتخابات  به اتفاق چند تن از دوستان و رفقای حزب الهی به منزل حاج آقا نویسی رفتیم . آقای حاج محمد رضا باقری  که از فرهنگیان بازنشسته و از مداحان قدیمی شهر دلیجان می باشد  و در آن جمع حضور داشت به حاج آقا نویسی گفت :

( خداوند را شاکریم که شما هم جزو کاندیداهای مجلس خبرگان رهبری هستید  و از شهر دلیجان مورد تایید قرار گرفته اید . با توجه به این که شورای نگهبان اجتهاد شما را مورد تایید قرار داده است آیا اجازه می دهید  عنوان شما را تغییر دهیم؟ و از عنوان (آیت الله ) استفاده کنیم؟

مرحوم حاج آقا نویسی به سرعت پاسخ منفی داد و تا آخرین روزهای عمرش هرگر اجازه نداد  که ایشان را به عنوان ( آیت الله ) مورد خطاب قرار دهند . 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۰ آبان ۹۴ ، ۱۸:۲۶
حمید رضا فتحی سقزچی