هفتاد خاطره از آیت الله نویسی امام جمعه فقید دلیجان

وبلاگ شخصی حمید رضا فتحی سقزچی
این جانب حمیدرضا فتحی سقزچی، دانش آموخته ی رشته حقوق عمومی دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران ، عضو هیات علمی دانشگاه ازاد اسلامی واحد نراق ، وکیل پایه یک دادگستری، دانشجوی دکتری تخصصی حقوق عمومی، متولد 1343 تهران ، اهل دلیجان و ساکن اصفهان می باشم. امیدوارم با بیان خاطراتی از آیت الله حسین رجبی نویسی امام جمعه فقید شهرستان دلیجان، - که فرزند نداشت - نسبت به بزرگداشت نام و یاد آن مرحوم، قدمی بردارم . ان شاءالله مورد رضایت امام زمان علیه السلام واقع گردد.
شنبه, ۲۸ شهریور ۱۳۹۴، ۱۱:۴۷ ب.ظ

خاطره سی و ششم - جایز ندانستن سنج زدن


خاطره سی و ششم 

جایز ندانستن سنج زدن                                   

 

حاج آقا نویسی به آیت الله العظمی سید محمد رضا گلپایگانی (ره) ارادت خاصی داشت. و پیش از این که خود به درجه اجتهاد برسد از آن مرجع بزرگ ، تقلید می کرد.

حضرت آیت الله سید محمدرضا گلپایگانی (ره)

پس از ارتحال امام خمینی (ره) ، اگر کسی از حاج آقا نویسی می پرسید که کدام یک از مراجع فعلی ، اعلم است؟ در پاسخ ، آیت الله العظمی گلپایگانی را به عنوان اعلم معرفی می کرد. استدلال حاج آقا نویسی این بود که چون آیت الله العظمی گلپایگانی (ره) بر جنازه ی امام خمینی (ره) نماز میت خواند؛ می توان فهمید که آیت الله العظمی گلپایگانی مرجع تقلید اعلم است.

 

مرحوم حاج آقا نویسی به فتوای آیت الله العظمی گلپایگانی (ره) سنج زدن در عزاداری را جایز نمی دانست و به هیات های عزاداری سفارش می کرد در مراسم عزاداری و زنجیر زنی از سنج زدن پرهیز کنند. استدلال ایشان این بود که اولا: فتوای صریح آیت الله گلپایگانی مبنی بر جایز نبودن آن وجود دارد و ثانیا: سنج زدن چیزی است که در دستگاه یزید مورد استفاده قرار می گرفته است

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ شهریور ۹۴ ، ۲۳:۴۷
حمید رضا فتحی سقزچی
شنبه, ۲۸ شهریور ۱۳۹۴، ۱۱:۴۷ ب.ظ

خاطره سی و پنجم - خواندن نماز غفیله


خاطره سی و پنجم 

خواندن نماز غفیله      

 .

نماز غفیله

در کتاب وسائل الشیعه ج 8 ، ص 121 روایتی آمده است که بر خواندن نماز غفیله تاکید نموده است.

یزید بن معاویه پس از آن همه جنایاتی که مرتکب شد؛ نزد امام زین العابدین علیه السلام آمد و گفت: می خواهم توبه کنم؛ چه کنم تا گناهانم بخشوده شود؟ امام چهارم به او فرمود: برو دو رکعت نماز غفیله بخوان. حضرت زینب علیها سلام، به امام چهارم عرض کرد: پسر برادرم ؛ با گناهانی که او کرده است چگونه با خواندن دو رکعت نماز غفیله بخشوده می شود. امام چهارم فرمود: او هرگز موفق به توبه و خواندن نماز غفیله نخواهد شد.

در باره ثواب این نماز آمده است که هر کس بین نماز مغرب و عشا دو رکعت نماز غفیله بخواند آن چه سوال کند خداوند به او عطا می نماید.

کلمه غفیله از مصدر غفلت گرفته شده است ؛ وعلت این که آن را غفیله می گویند این است که در ساعت غفلت (بین مغرب و عشا) خوانده می شود؛ زیرا معمولا در این ساعت شیطان سعی می کند افراد را از یاد خدا و فضیلت وصف ناپذیر نافله غافل کند.

مرحوم آیت الله نویسی بدون استثنا همیشه بین نماز مغرب و عشا نماز غفیله می خواند. ایشان کلمات نماز غفیله را به صورت شمرده و با صدای بلند ادا می کرد و حاضران نیز از او الگو می گرفتند و هم زمان با او نماز غفیله می خواندند. در طول سال های طولانی، هرگز ندیدم که نماز غفیله ایشان ترک شود. نماز غفیله ، نمازی مستحب و نوعی نماز حاجت است. چندی پیش ، یکی از ناشران قم، کتابچه ای کوچک - به اندازه کف دست - را چاپ کرده بود که در آن کیفیت خواندن 222 نماز مستحبی را تشریح نموده بود.   

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ شهریور ۹۴ ، ۲۳:۴۷
حمید رضا فتحی سقزچی
شنبه, ۲۸ شهریور ۱۳۹۴، ۱۱:۴۶ ب.ظ

خاطره سی و چهارم - گفتن ان شاء الله


خاطره سی و چهارم -

       گفتن ان شاءالله                                

 

فرماندار وقت دلیجان در سال 1370 رییسان و مدیران ادارات را دعوت کرد تا در معیت آیت الله نویسی امام جمعه دلیجان از سد پانزده خرداد بازدید کنند. این جانب در آن دوره، رییس دفتر فرماندار دلیجان بودم. هنگامی که به محل سد 15 خرداد رسیدیم؛ مدیر پروژه که فردی با لهجه ی کردی بود شروع به صحبت کرد ؛ و خصوصیات طول ، عرض، تاج، میزان آبگیری سد و برنامه های آتی را برای حاضران تشریح می نمود. آیت الله نویسی در اثنای سخنان او تذکر داد که به فرموده قرآن کریم، هر گاه تصمیم گرفتید کاری انجام دهید از لفظ « ان شاءالله» استفاده کنید. مدیر پروژه که مهندسی محترم و متدین بود ؛ سخن اش را ادامه داد ؛ و برای هر جمله ای که بیان می کرد؛ از واژه ی «ان شاءالله» استفاده می نمود. خداوند متعال برای هر لفظ ، معنایی قرار داده است که بر زبان آوردن برخی از آن ها، ای بسا موجب برکت و افزایش رحمت الاهی گردد.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ شهریور ۹۴ ، ۲۳:۴۶
حمید رضا فتحی سقزچی
شنبه, ۲۸ شهریور ۱۳۹۴، ۱۱:۴۶ ب.ظ

خاطره سی و سوم - پرهیز از شهرت


خاطره سی و سوم

پرهیز از شهرت       

         

مرحوم حاج آقا نویسی وظیفه شرعی خود را انجام می داد و از شهرت بیزار بود. هنگامی که در مرکز استان مرکزی (اراک) قضایایی سیاسی اتفاق افتاد و امام جمعه اراک و استاندار استان مرکزی برکنار شدند؛ از ایشان دعوت شد که به اراک برود و نمایندگی ولی فقیه در استان و امامت جمعه اراک را بپذیرد؛ اما ایشان قبول نکرد و نپذیرفت . چون در آن زمان 28 استان داشتیم؛ بدیهی است که اگر قبول کرده بود؛ جزو 28 نفر از مجتهدینی قرار می گرفت که به عنوان نماینده ولی فقیه در سطح استان خدمت می کنند. اما همان گونه که اشتغال در مناصب بالای قضایی را قبول نکرده بود؛ امامت جمعه در اراک را نیز نپذیرفت.  

عقیده ایشان بر این بود که انسان باید ثبات قدم داشته باشد. اگر راهی را برگزید؛ باید تا پایان بر سر عهد و پیمان خویش بایستد. در دورانی که بنده پس از چند سال تحصیلات در حوزه علمیه ، جهت تحصیل به دانشگاه تهران رفتم؛ به بنده فرمود: خوب نیست انسان از این شاخه به آن شاخه بپرد.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ شهریور ۹۴ ، ۲۳:۴۶
حمید رضا فتحی سقزچی
شنبه, ۲۸ شهریور ۱۳۹۴، ۱۱:۴۵ ب.ظ

خاطره سی و دوم - امر به معروف و نهی از منکر


خاطره سی و دوم :

  امر به معروف و نهی از منکر

     

یکی از ویژگی های آیت الله نویسی این بود که اهل امر به معروف و نهی از منکر بود. ایشان تعریف کرده بود که قبل از پیروزی انقلاب که با اتوبوس مسافرت می کرد؛ گاهی در بین مسافران اتوبوس ، زن هایی بودند که بی حجاب بودند. مرحوم حاج آقا نویسی آنان را به رعایت حجاب و پوشش شرعی دعوت می کرد. یکی از آن بانوان بی حجاب از حاج آقا نویسی سوالی پرسیده بود. حاج آقا نویسی در پاسخ به او فرموده بود: (من هم مانند دیگران هستم و چشمم ممکن است از این صحنه ها لذت ببرد ؛ اما دین من و مکتب من ، اجازه دیدن چنین صحنه هایی را نمی دهد؛ و آن را حرام می داند). حاج آقا نویسی در یک مورد دیگر، تعدادی جوراب ضخیم زنانه  را از شهر قم خریداری کرده بود و آن ها را برای یکی از مدیران ارشد آورده بود تا زوجه مشارالیه بپوشد.

 

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ شهریور ۹۴ ، ۲۳:۴۵
حمید رضا فتحی سقزچی
شنبه, ۲۸ شهریور ۱۳۹۴، ۱۱:۴۵ ب.ظ

خاطره سی و یکم - تشویق جوانان به حضور در جبهه


ه سی و یکم :

  تشویق جوانان به حضور در جبهه

 

مرحوم حاج اقا نویسی در هر فرصتی فتاوای حضرت امام خمینی را در باره  لزوم حضور در جبهه ها تبیین می نمود. یکی از مطالبی که ایشان مورد تاکید  قرار می داد این بود که می فرمود:(اگر کسی بخواهد بدون اجازه و موافقت پدرش به زیارت امام رضا علیه السلام برود؛ باید در مشهد مقدس ، نمازش را تمام بخواند؛ ولی اگر بدون اجازه پدر، به جبهه برود باید در جبهه ها نمازش را شکسته بخواند. این موضوع به دلیل آن است که در سفر معصیت، باید نماز، به صورت تمام خوانده شود؛  نه به صورت قصر).

 

12آذر 1365/ اعزام سپاه یکصد هزار نفری محمد رسول الله (ص) به جبهه ها

12آذر 1365/ اعزام سپاه یکصد هزار نفری محمد رسول الله (ص) به جبهه ها
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ شهریور ۹۴ ، ۲۳:۴۵
حمید رضا فتحی سقزچی
جمعه, ۲۷ شهریور ۱۳۹۴، ۰۴:۱۰ ب.ظ

خاطره سی ام - بیان خاطرات جوانی اش


خاطره سی ام :

  بیان خاطرات جوانی اش    

Image result for ‫حسین رجبی نویسی امام جمعه دلیجان‬‎


مرحوم حاج آقا نویسی گاهی به مناسبت های مختلف در اثنای سخنان اش به خاطرات جوانی اش اشاره می کرد. در یکی از صحبت هایش می فرمود: ( وقتی که جوان بودم برای تبلیغ، به استان کرمان و شهر رفسنجان می رفتم. در آن دوران خیلی بنیه داشتم و در ماه مبارک رمضان به راحتی درشش منبرمختلف، به طورروزانه سخنرانی داشتم. اما حالا با زحمت می توانم یک جلسه را اداره کنم. ای جوان ها ، قدر جوانی تان را بدانید).

 

 

جوان در قرآن کریم را دادامه مطلب بخوانید

 


۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۷ شهریور ۹۴ ، ۱۶:۱۰
حمید رضا فتحی سقزچی
جمعه, ۲۷ شهریور ۱۳۹۴، ۰۴:۱۰ ب.ظ

خاطره بیست و نهم - حضور در دبیرستان بهشتی

خاطره بیست و نهم :

  حضور در دبیرستان شهید بهشتی


آقای رضا دلاوری در سال 1361 رییس دبیرستان شهید بهشتی بود و بنده هم دانش آموز کلاس چهارم تجربی بودم.

رییس دبیرستان در یکی از روزها، انجمن اولیاء و مربیان را با حضور آیت الله نویسی تشکیل داد.مرحوم آیت الله حاج شیخ مصطفی حایری امام جماعت مسجد جامع نیز شزکت داشت؛ زیرا فرزندش ، دانش آموز دبیرستان و هم کلاسی بنده بود. جلسه ی مذکور در محل  نمازخانه دبیرستان برگزارشد . و محل دبیرستان نیز در انتهای خیابان شهید رجایی بود. رییس دبیرستان از من خواست که برای شروع جلسه آیاتی از قرآن را تلاوت کنم. بنده به صورت اتفاقی قرآن را باز کردم و شروع به تلاوت کردم . ناگهان در اثنای قرائت قرآن مشاهده کردم که مرحوم حاج آقا نویسی به سجده رفت. مرحوم حاج آقا حایری نیز به سجده رفت. بنده و حاضران در آن جلسه که تقریبا 20 الی 30 نفر بودند؛ هنوز نمی دانستیم چه اتفاقی افتاده است ؛ اما آنان نیز به تبع حاج آقا نویسی سجده کردند. من در آن لحظه متوجه شدم آیه ای که تلاوت کرده ام دارای سجده واجب بوده است. بعد از پایان تلاوت قرآن ، مرحوم حاج آقا نویسی با خنده مرا مورد تشویق قرار داد. شاید منظورش این بود که حاضران را به زحمت انداختم.  

 

 .

 

  سوره های سجده دار قران کریم در ادامه

 

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۷ شهریور ۹۴ ، ۱۶:۱۰
حمید رضا فتحی سقزچی
جمعه, ۲۷ شهریور ۱۳۹۴، ۰۴:۰۹ ب.ظ

خاطره بیست و هشتم - بیان وقایع 15 خرداد 1342


خاطره بیست و هشتم   :

  بیان وقایع 15 خرداد1342   

 


    

مرحوم آیت الله نویسی متولد 1314 بود و در وقایع حمله به مدرسه فیضیه حضور داشت. تا جایی که به خاطر دارم ازایشان شنیدم که در طبقه فوقانی مدرسه فیضیه و درحجره شماره 76 یا 86 سکونت داشت. ایشان تعریف می کرد (وقتی که کماندوها حمله کردند عمامه ام را از سرم برداشتم ؛ آن را از وسط تا کردم و در جیبم گذاشتم و از درب پشتی مدرسه فیضیه که به سمت رودخانه باز می شود؛ فرار کردم) ..


 


وقتی که حاج آقا نویسی در مسجد صاحب الزمان علیه السلام بر روی صندلی نشسته بود و این قضیه را تعریف می کرد؛ عمامه اش را از سر بر می داشت و دقیقا آن را تا می کرد و نشان می داد که چگونه این کار را انجام داده بود.

 15 خرداد


در ادامه 

فاجعه خونین هجوم به «مدرسه فیضیه»

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۷ شهریور ۹۴ ، ۱۶:۰۹
حمید رضا فتحی سقزچی
جمعه, ۲۷ شهریور ۱۳۹۴، ۰۴:۰۹ ب.ظ

خاطره بیست و هفتم - کمک به جبهه ها

خاطره بیست و هفتم

 کمک به جبهه      

 

در دوران جنگ تحمیلی هر هفته در نماز جمعه دلیجان کمک های مردمی برای جبهه ها جمع آوری می گردید. بین نماز جمعه و نماز عصر چند نفر از معتمدین و اعضای هیات امنای مسجد جامع ، هر کدام یک نایلون پلاستیکی در دست می گرفتند و کمک های نقدی را جمع اوری می کردند . یکی از آنان مرحوم حسین آقا خلیلی بود ؛ که آموزگار بازنشسته و فردی متدین بود. او اغلب در صف اول تماز جمعه حضور داشت؛ و یا پشت سر امام جمعه و یا در نزدیکی وی می نشست. هنگامی که او برای جمع آوری کمک ها بلند می شد؛ مرحوم حاج آقا نویسی از جیبش ، پولی در می آورد و آن را در نایلون می انداخت. شیوه حاج آقا نویسی به این صورت بود که اولا: پول را همیشه در دست راستش می گرفت. ثانیا: پول را در بین دستش پنهان می کرد.

113301285220133510130803

برای این دو موضوع  روایاتی وجود دارد که می توانید آن ها را در ادامه مطلب ملاحظه فرمایید.

 

 

 

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۷ شهریور ۹۴ ، ۱۶:۰۹
حمید رضا فتحی سقزچی